یادداشت مریم محسنی‌زاده

        "آشنایی با جلال آل احمد" از سلسله کتاب‌های مشاهیر ایرانی است که به بررسی زندگی جلال می‌پردازد. 
کتاب داده‌ها را براساس منابع موجود جمع‌آوری کرده. در انتهای کتاب بخشی از وصیت‌نامهٔ جلال، چند داستان کوتاه و یکی‌دو نامهٔ جلال و سیمین آمده است.
جلال آل‌احمد سال ۱۳۰۲ در محلهٔ سیدنصرالدین تهران به دنیا آمد. پدرش اسم او را سید حسین گذاشت و به جلال‌الدین ملقّب شد. جلال در خانواده‌ای مذهبی رشد کرد؛ پدر، پدربزرگ، برادر بزرگ‌تر، شوهرخواهر و برادرزاده‌اش روحانی بودند. پدرش علاوه‌بر امام جماعت مسجد، محضردار هم بوده است. 
جلال پنج خواهر و دو برادر داشته. برادر بزرگ جلال، محمدتقی، در سال ۱۳۳۲ توسط ایادی ملک سعود مسموم و کشته می‌شود. برادر کوچک‌ترش، شمس، کتاب "جلال از چشم برادر" را نوشته است. 
جلال سال ۱۳۲۲ به اصرار پدر به نجف اشرف فرستاده شد تا تحصیلات حوزوی را بگذراند. او در بحبوحهٔ جنگ جهانی دوم، سردرگم دروس حوزه را کنار گذاشت و در ایران وارد دانشسرای عالی ادبیات شد و لیسانس زبان و ادبیات فارسی را گرفت و تا مقطع دکتری پیش رفت. جلال در ۲۲ سالگی خانهٔ پدری را ترک کرد.
در سال ۱۳۲۳ با آشنایی اندیشه‌های احمد کسروی به حزب توده پیوست و دو سال بعد به واسطهٔ انشعابی که در حزب اتفاق افتاد، از آن‌ها جدا شد. تا سال ۱۳۳۲ در حزب زحمت‌کشان و حزب نیروی سوم فعاليت داشت.
جلال در سفری سال ۱۳۲۸ به شیراز، با سیمین آشنا شد و در مقطع دکتری هم‌کلاسی بودند که منجر به ازدواج‌شان شد. اگرچه پدر جلال راضی به وصلت نبود. جلال و سیمین فرزندی نداشتند اما این مسئله چیزی از عشق‌شان کم‌ نکرد. 
جلال سال ۱۳۲۶ معلم شد و یک سال مدیر مدرسه بود که منجر به نوشتن کتاب "مدیر مدرسه" شد.
جلال از ۱۳۲۳ مشغول نوشتن شد. سیمین اولین خواننده و نقّاد آثار جلال بود. عزاداری‌های نامشروع اولین اثرش بود. جلال از روی تواضع به نوشته‌هایش اباطیل می‌گفت.
جلال در ۴۶ سالگی درگذشت. او وصیت کرده بود پس از فوتش، درآمد حاصل از فروش آثار را صرف تحصیل افراد بی‌بضاعت فامیل کنند.
داریوش آشوری درباره‌اش می‌گوید:" جلال پیشکسوت بود و پیشکسوتی خود را هم آشکار و نهان پذیرفته بود. ... پرخاشگر و تندخو بود، چه در سخن گفتن، چه در نوشتن. ‌... همهٔ این کارها را با دلسوزی پدرانه می‌کرد. در کلامش جاذبه‌‌ای بود و حرارتی و شجاعتی که جوان‌ها را به او جذب می‌کرد و همنشینی با او خوشایند بود. چنان بُرّنده و بااعتمادبه‌نفس حرف می‌زد که کمتر می‌شد همان‌گاه در سخنش چون‌وچرا کرد."

💠 آثار چاپ‌‌شده در زمان حیات جلال:
عزاداری‌های نامشروع_ دید و بازدید_ گزارش‌هایی از وضع دبیرستان‌های تهران_ از رنجی که می‌بریم_ حزب توده سر دو راه_ محمد و آخرالزمان_ سه‌تار_ قمارباز_ بیگانه_ سوءتفاهم_ زن زیادی_ دست‌های آلوده_ اورازان_ بازگشت از شوروی_ مائده‌های زمینی_ هفت مقاله_ سرگذشت کندوها_ مدیر مدرسه_ تات‌نشین‌های بلوک زهرا_ جزیرهٔ خارگ، درّ یتیم خلیج_ نون‌والقلم_ سه مقالهٔ دیگر_ کارنامه سه ساله_ غرب‌زدگی_ ارزیابی شتاب‌زده_ کرگدن_ خسی در میقات_ عبور از خط_ نفرین زمین

💠 آثار چاپ‌‌شده پس از فوت جلال: 
پنج داستان_ چهل طوطی اصل_ تشنگی و گشنگی_ غرب‌زدگی_ در خدمت و خیانت روشنفکران_ یک چاه و دو چاله_ سنگی بر گوری_ سفر به‌ ولایت عزرائیل_ سفر روس_ سفر آمریکا
      
14

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.