یادداشت بهارفلاح🌺⭐

بهارفلاح🌺⭐

بهارفلاح🌺⭐

16 ساعت پیش

        🟤📖نمایشنامه‌ی مأمورین اعدام با دوپرده و۷صحنه از مارتین مک دونای ایرلندی🇮🇪است.سالهای زیادی از خلق این اثر نگذشته است اما زمان روایت داستان به سال ۱۹۶۳برمی‌گردد.
داستان زندگی مردی به نام هری را به تصویر می‌کشد که سال‌های عمر خود را صرف این کرده است تا بهترین مأمور اعدام در انگلستان باشد، اما به نظر اطرافیانش فقط رقیب هری(پی‌یرپوینت) لیاقت این لقب را داردو او رتبه دوم را دارد!که این مورد سبب حسادت هری شده‌است،زمان می‌گذرد و با تغییر قوانین در انگلستان، روز کنار گذاشتن قانون اعدام فرا می‌رسد.هری دیگر مجبور است برای گذران زندگی با همسرش آلیس وتنها دختر۱۵ساله‌اش کافه باری را بچرخاند. همه دوستان او در باری متعلق به هری جمع می‌شوند تا نظر او را درباره‌ی این لحظه‌ی تاریخی بدانند،حتی از طرف یک روزنامه محلی برا مصاحبه با او خبرنگاری می‌آید،که هری حرفهایی ناامیدکننده می‌زند،که حتی لحظه‌ای عذاب وجدان ندارد یا تردید،فقط ناراحت است که چرا از سربازان آلمانی نکشته است! در این میان غریبه‌ای نیز پا به بار هری می‌گذارد که نیتش شنیدن حرف‌های او نیست، غریبه‌ای که سرنوشت خودش و همه‌ی افراد آن‌جا را برای همیشه دگرگون خواهد کرد.
📌نمی‌دونم چرا باوجود اینکه آقای مارتین مک دونا خیلی تلخ وبی رحم برامون‌ می‌نویسه وبدون تعارف تاریک‌ترین چیزها رو جلوی چشممون میاره که تصورشون هم آزاردهنده‌است.اما دنیای مک دونا برام اونقدر  جذابه که هر نمایشنامه‌ای ازش معرفی میشه بدون عذروبهونه وبااشتیاق سراغش میرم شخصیتهای خلق شده دراین جا هرکدوم حتی با وجود این که یکم خیالی به نظر می‌رسند، ولی کاملاً باور پذیرند، اتفاقات و حوادث داستان که به جلو می رود هیجان بیشتری را به همراه دارند.
📍قصه‌ی «ماموران اعدام» در مورد مردی است که سال‌ها به عنوان مامور اعدام مشغول بوده است، اما با برچیده شدن قانون اعدام در انگلستان در اواخر دهه ۱۹۶۰ میلادی، به کار در کافه‌ی خانوادگی‌اش مشغول شده است. در ابتدای نمایش، یک جوان اعدام می‌شود جوانی که تا لحظه‌یآخر فریاد بی گناهی خودرا خاموش می‌کند، بقیه نمایش نمایش بر محور بازخوانی این اتفاق در سال‌های بعد می‌چرخد.
قانون دار زدن مجرمین لغو شده‌است،و هری(شخصیت اصلی نمایشنامه) که مامور اعدام بوده به گونه‌ای شغل سابقش از دار زدن حرف می‌زند که گویی اشغلش کارمند اداره ثبت احوال بوده در نمایشنامه‌های مک دونا تعجب نمی کنیم که سر بی‌گناه بالای دار می‌رود,یک مامور اعدام به همکارش به خاطر اینکه تعداد بیشتری را اعدام کرده است حسادت می‌ورزد!
📌خشونت آدمها در اقدام به شکنجه و قتل، خونسردی آدمهای صحنه در قبال مرگ دیگران و حتی مشارکت آن‌ها در قتل.... همه وهمه دلهره خواننده را بیشتر می‌کند ولی چند مورد این داستان را خاص میکرد، یکی صحیح وسالم ماندن شرلی درپایان نمایش واینکه چرا مونی جانانه از خود درمقابل این مامور اعدام دفاع نکرد ودیگر نحوه تفکر و دیدگاه مامورهای اعدام درباره شغل خودشان بود؛ مثلا ساده گرفتن مرگ، فخرفروشی به اینکه کدام یک مامور یک درجه است(اصلا چه معیاری برای برتری هرمامور اعدام به دیگری است؟میزان قساوت قلب بیشتر؟!ا)صلا‌ رده بندی را چه کسی تعیین کرده؟هردو طناب دار به گردن مجرم انداخته واهرمی را می‌کشند همین!و دیگری نحوه تفکر و نگاه محکومین به اعدام در خصوص مرگ خودشان؛ مثلا اینکه چه کسی مامور حکم آن‌ها باشد!درابتدا مردجوانی به‌نام هنسی که ادعا می‌کرد بی‌گناه هست وگویا به دلیل تجاوز به پای چوبه دار  می‌بردن سوال پرسید چرا مامور من‌پی‌یر‌پوینت(رقیب هری)نیست؟!مامورهای اعدام صندلی الکتریکی آمریکایی ها وگیوتین فرانسوی هارو  را مورد تمسخر قرار می‌هند وچوبه دار را بهترین روش می دانند.
✔️تا یک سوم اول نمایش کمی فضا برایم نسبت به نمایش‌نامه‌های قبلی خشونت وقساوت کمتری داشت تا اینکه از اواسط پرده دوم به بعد که هری نگران تنها دخترش می‌شود، واینجاست که نویسنده به اصل خود بازگشت!
✔️توصیفات از فضای نمایش دیالوگ نویسی وشخصیت پردازی فوق‌العاده از برترین ویژگی‌های نمایشنامه بود
      
251

34

(0/1000)

نظرات

سامان خسروی

سامان خسروی

15 ساعت پیش

یعنی هرنکته‌ای که موقع خوندن به ذهن ما رسیده شما نوشتین....فقط ما  حوصله و قلم نوشتنش رو نداریم....باریکلا👏👏
1

3

بهارفلاح🌺⭐

بهارفلاح🌺⭐

10 ساعت پیش

تشکر بابت اینکه خوندین ووقت گذاشتین🙏🙂 

0

ممنون از اینکه اینقد نگاه دقیق و موشکافانه ای دارید... 😍🌸
1

1

بهارفلاح🌺⭐

بهارفلاح🌺⭐

11 ساعت پیش

خواهش می‌کنم
درس پس میدیم😍⭐ 

1