یادداشت کتابفام
1404/4/15
۱۳۷ صفحه در ۲ ساعت و ۳۰ دقیقه. ایدهی نوشتن «خانم سنگ صبور» در ۱۹۲۹ و زمانی به ذهن «ناتانیل وست» رسید که دوست ستوننویسش که در نشریهی «عقاب بروکلین» مطالب مشاورهای مینوشت، برخی نامههای غمزده، رقتانگیز و پر از غلطهای املایی ارسالی خوانندگانش را نشانش داد که چنان تأثیری بر او گذاشتند که بلافاصله دست به نوشتن برد اما به پایان بردن این رمان کوتاه برایش سهسال آب خورد. انرژی کمیک و سیاه «خانم سنگ صبور» با آن گرمی و نشاط سوزنده و رنجش غریب شناورش، یک دستآورد شگفتانگیز آمریکائیست، نوعی رقص مرگ بر جنازهی منهتن اوایل دههی ۱۹۳۰. در پیچ تاریک افسردگی، بدبختی و نکبت، نقطهی اتکای تجربهی ملیست و موتوری که بهویژه برای شخصیت اصلی کتاب «وست» زمزمه میکند؛ مرد روزنامهنگاری که با نام مستعار «خانم سننگ صبور» در پاسخ سیل نامههای خوانندهگان مستأصلش، در ستون یک روزنامه، نسخههای دلگرمکننده و خوشبختیآور میپیچد اما خود، بین دو غم و اندوه عظیم خوانندگانش و سفسطههای کاسبمآبانهی سردبیرش، بهشکلی اجتنابناپذیر و بیرحمانه در زیر این نیروی محرکه در حال لِه شدن است. با وجود همهی همدلیهای واقعیاش، «خانم سنگ صبور» کتابیست که با کارایی بیرحمانهاش، رستگاری بالقوهاش را تضعیف میکند؛ رمانی بیرحمانه با موضوع همدردی؛ رمانی که بهجای حل کردن، جستوجو میکند. «خانم سنگ صبور» کتابی کوتاه و خوشخوان است. «وست» علاوه بر نمادگرایی و کاریکاتور، اشاراتی که عمومن اهدافی طنازانه دارند، به ادبیات، هنر و کتاب مقدس نیز میکند و از آنچه که امروزه "طنز سیاه" از آن نام میبرند در کتابش استفاده میکند. رنج، اغلب در غالبی گروتسک ارائه میشود و در پاسخ نامههای سرشار از رنج و محنت نامهنویسان، خوانندهی کتاب میماند که بخندد یا گریه کند. خانم سنگصبور نام مستعار ستوننویس روزنامهای نیویورکی است که به نامهدهندگان تنها و گرفتار مشاوره میدهد. او که دیگر طاقت ندارد هر روز مشقات پرشمار زندگی آدمها را بخواند، میکوشد تا در نقشی فرو برود که دبیر تحریریه با بدجنسی به او پیشنهاد میکند: اینکه او یکی از کشیشان آمریکای قرن بیستم است...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.