یادداشت
1402/8/9
4.2
63
📌همسایهها روایتی است تماماً ایرانی؛ ایرانی ترین رمانی که تا این لحظه خواندهام. 🔹 اهواز احمد محمود زنده است. کارون یکی از شخصیت های اصلی داستانش است، نمایانگر حال شهر و مردمش. محمود راوی طبقات پایین جامعه است. راوی کوچههای خاکی، راوی فقر، راوی بیکاری و در عین حال راوی شرافت. فرق اساسی محمود با عمده راویان فقر همین است. محمود میفهمد که میشود فقیر را شرافتمند تصویر کرد. میشود همپایه فقرا شد و روایتشان را شنید نه اینکه همیشه از بالا و همچون سوژهای ناشناخته و چه بسا ترسناک و فهمناشدنی پرداخته شوند. این فقط از کسی برمیآید که فقر را زیسته باشد. محمود فقر را زیسته و نخواسته از آن پلهای بسازد برای بالاتر رفتن. نخواسته با استهزاء فقرا سری تو سرها درآورد؛ کاری که البته خیلی ها کردند. ▫️زبان و لحن محمود تند است. تند به هر دو معنا؛ هم صریح است هم سریع. جملاتش کوتاه هستند و همین هم باعث بالا رفتن ضرباهنگ داستان میشود. مخاطب هم پابهپای متن سرعت خواندش زیاد میشود و تا به خودش میآید میبیند حسرتی بر دلش مانده که ای کاش این ضیافت بیشتر طول میکشید. 🔸تاریخ خواندن واجب است و هیچ چیز جایگزین آن نمیشود. خواندن همسایهها برای فهم اواخر دهه ۲۰ تا اوایل دهه ۳۰ کفایت نمیکند اما مکملی مفید است برای کتب تاریخی. اگر در کتب تاریخی افراد کوچک اهمیتی ندارند در رمان های تاریخی همین افراد کوچک وقایع بزرگ را میسازند. با رمان تاریخی به عمق یک واقعه تاریخی میرویم؛ از جزء به کل میرسیم. با همسایهها عزم جزم مردم خوزستان در ملّی شدن صنعت نفت را میبینیم، مردمانی که روی نفت میخوابند و نفعی از نفت نمیبرند. ▪️برای هر نگرش و مسلکی هم نمونهای مثبت و هم منفی در داستانش میآورد: مذهبیونی که مذهب را سطحی میفهمند در کنار کسانی که اخلاق به عمق وجودشان رسوخ کرده. چپ هایی که هدفشان نوکری شوروی است در کنار آنهایی که غم نان و عدالت دارند. حتی نگهبان زندانی که نماینده تمام و کمال شر است در کنار نگهبانی که هنوز رنگی از انسانیت دارد. 🔚همسایهها رئالیستیترین رمان ایرانی است که خواندهام و شیفته قلم خالقش شدم. شیفته خالد که خود محمود است، شیفته کارونی که صدای مردم جنوب است و شیفته مردم جنوب.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.