یادداشت Kimia

Kimia

Kimia

7 روز پیش

        داستانش آرومه، اما پر از فکر و حس! 
زن‌ها تو این داستان، خاطراتی از گذشته خودشون رو بازگو میکنن و تا حدودی با خودشون و زندگیشون روبه میشن. نه با هیاهو، با سکوت.

تو این رمان، شخصیت‌ها پر از احساسات، فکرها، ترس‌ها و حسرت‌هایی هستن که نه گفته میشن،نه فریاد زده میشن. فقط در ذهن و رفتارهای ظریف جاری‌ان. احساسات زبان خاموشی دارن ولی کاملا برای خواننده ملموس هستن.

برای من، این فضا خیلی آشنا بود.
اقلیمی که در زندگی آدم‌ها بسیار تاثیرگذاره.
جایی که زن‌ها یاد می‌گیرن احساسات‌شون رو کنترل کنن و کمتر از دلشون حرف بزنن؛ این شکل زندگی غریبه نیست. فرهنگ سکوت، وقار اجباری، و خجالت از بیان درونیات، باعث می‌شه خیلی چیزها بیان نشه و هیچ‌وقت فرصت زندگی پیدا نکنه. حسرتِ تصمیم‌های نگرفته، حرف‌های نزده، راه‌های نرفته. اینا دقیقاً همون نشونه‌های یک زندگی نزیسته‌ یا «زندگی‌ای که می‌تونست باشه، ولی نشد» هستن.

مسافر داستان  اما، کسیه که خلاف جریان حرکت می‌کنه. اون از جایی میاد (سوئد)، که ابراز احساسات و انتخاب فردی تابو نیست، و توی کل داستان، حضورش یه جور آینه‌ست برای زنی که سال‌ها خودش رو سانسور کرده. 

وفی تو این رمان، با ظرافت خاصی، روابط خانوادگی، نقش زنان و خیلی چیزهای دیگه رو به چالش میکشه که به شخصه برای من یک رمان تاثیرگذار و قابل تأملی بود.🪴✨
      
45

9

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.