یادداشت مِرگان آبد

        قصه‌ی آواز پر جبرئیل سفر معنوی نفس آدمی است، داستان مشاهدات سالک است، که شباهتهای بسیاری با داستان پرندگان دارد.
با صدای مریم محبوب گوش دادم و با شرح و تفسیر محسن کدیور به جون و دلم نشست!

 «گفتم این قریه که حق تعالی گفت: اخرجنا من هذه القریة الظالم اهلها» چیست؟ گفت: آن عالم غرور است و کلمه‌ی صغری نیز قریه ای است زیرا که خدای تعالی گفت: «تلک القری نقصه علیک منها قائم و حصید» آنچه قائم است کلمه است و انچه حصید (از میان رفته) است هیکل کلمه (بدن) است که خراب می ‌شود، و هرچه زمان ندارد، مکان ندارد، و هرچه بیرون از این هردوست کلمات حق است کبری و صغری» و چه زیبا تفسیر کرد قریه‌ای که اهل آن ظالمند و دعا می‌کنیم خدا ما را از آن خارج کند دار غرور است و کلمه‌ی صغری یا جان ادمی خود قریه‌ای است قائم و باقی که بدن و هیکل او فانی است.
      
4

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.