یادداشت شیما شمسی

        اصلا فکرش را نمی‌کردم موضوع کتاب چنین مسأله ای باشد و من در همان صفحات اول بهت زده شدم (و حالا هم البته نمی‌گویم چه مسأله ای تا اگر شما هم موضوع کتاب را نمی‌دانید مثل من حیرت کنید).
کتاب شروع گیرایی داشت ولی فکر میکنم ادامه ی آن به لحاظ چگونگی روایت جذابیت اولیه را نداشت، با این حال اصل ماجرا و چگونگی حل مشکل راوی باعث میشد من را دنبال خودش تا آخر کتاب بکشاند.
خیلی از جاهای کتاب گریه کردم و حس نزدیکی شدیدی برای من بدنبال داشت ولی بعضی جاهای دیگر تجربه های نویسنده برای من غریبه بود و این غریبگی داستان نویسنده را خاص میکرد و دردناک البته!
نیمه ی اول کتاب ظلمت است و تمنا و نیمه ی دوم نور است و روشنایی و امید؛ "سفری از ظلمت به نور" واقعا برازنده ی این نوشتار است.
قلم روان آن همه فهم است و به همین دلیل خواندنش را میتوان به همه پیشنهاد داد  به شرطی که مثل من خواندن نیمه ی دوم برای دیگرانی ملال آور نباشد یا اگر بود؛ حداقل کنجکاویشان به قاعده باشد(:
      
5

12

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.