یادداشت محسن فراهانی

        ژان تولی ۶۶ ساله، فیلمنامه‌نویس و داستان‌نویس فرانسوی است که از قیافه‌اش می‌بارد بچه‌ی ناف فرانسه است. جان من نگاهی به چهره‌اش بیندازید. کُپِ ملوانان بندر مارسی در دهه ۶۰ میلادی است که در یک ظهر گرم تابستان وارد باری اطراف دژ سنت ژان متعلق به لویی چهاردهم شده تا یک لیوان نوشیدنی انگور سفارش دهد و خستگی روز سخت خود را از تن بزداید. او روبه مسئول بار می‌گوید: بونژوغ موسیو. لطفاً یک لیوان نوشیدنی انگوغ بدید. طرف با تعجب می‌گوید: خب عین آدم بگو انگور دیگه. چرا می‌گی انگوغ؟ ژان تولی می‌گوید: اسکل مثلا ما فرانسوی هستیم. صاحب بار می‌گوید «آها راست می‌گی» بعد همان‌طور که زیر چشمی به دوربین نگاه می‌کند ادامه می‌دهد: چشم موسیو. شما تشغیف داشته باشید تا بگم #نوشیدنی انگوغ‌تون غو بیاغن. خب چرت و پرت بسه. بریم سراغ معرفی کتاب. 
_
#کتاب مغازه خودکشی #داستان خانواده آقای توآچ است که در #آخرالزمان یک مغازه #خودکشی دارند و به افراد ناامید و #افسرده لوازم خودکشی می‌فروشند. روزانه هزاران نفر به خاطر جامعه کثیف و فاسد خود را می‌کشند و هیچ کس در دنیا لبخند نمی‌زند. سال‌هاست مردم لبخند و #امید را از یاد بردند تا اینکه خانواده توآچ صاحب فرزندی می‌شوند که او معادلات را برهم می‌‌زند. مغازه‌ توآچ‌ها یک شعار جالب هم دارد که می‌گوید: آیا در زندگی شکست خوردید؟ لااقل در مرگ‌تان موفق باشید. این شعار با صحنه فروش لوازم خودکشی موقعیت‌های کمیکی خلق می‌کنند اما این کتاب قرار نیست #کمدی باشد. این کتاب یک #کمدی_سیاه است که روابط اجتماعی و تاثیر منفی رسانه‌ها را به نقد می‌کشد و از سویی با رویکردی روان‌شناختانه به ستایش «امید» می‌پردازد. داستانی که پایانی میخکوب کننده دارد. 
_
مغازه خودکشی را #نشر_چشمه در ۱۱۴ صفحه و به قیمت ۱۸ هزار تومان روانه #بازار نشر کرده است. ۱۱۴ صفحه شاید برای آن‌ها که اهل کتاب خواندن نیستند از #مهریه ۱۱۴ سکه طلا هم سنگین‌تر باشد اما باور کنید در دنیای کتاب‌خوان‌ها ۱۱۴ صفحه عددی نیست. هرچند خدایی قبول دارم بعد از خواندن  ۱۱۴ صفحه کتاب شاید چیز دندان‌گیری گیر آدمی نیاید ولی بعد از انداختن ۱۱۴ سکه #طلا حداقل یک ماچی چیزی نصیب آدم می‌شود. دیگر اگر #ماچ هم ندهد که سگ تو اون #ازدواج. 
خلاص
      
6

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.