یادداشت نغمه رحیمی‌پور

تو کی هستی اسب راه راهی!
کهن الگوی
        کهن الگوی جست‌وجو
شخصیت اصلی: اسب راه‌راهی
آرزوی مشوق: فهمیدن هویتش (اسمش)
هدف: یافتن میوی دانا که از او بپرسد
رفیق: سایر وسایل مغازه
مکان: بخش‌های مختلف مغازه خرت‌وپرت فروشی

دوستش دارم،
موضوع هویت‌یابی، موضوع خوب،
طنز تصویری
ولی مشخص نیست چرا اسب راه‌راهی از ابتدای داستان در خواب بوده و اسمش را فراموش کرده. شاید رها کردن زندگی گذشته برای یک شیء دست دوم مثل مرگ و ورود به دنیای جدید در نظر گرفته شده که با این انتقال هویتش را فراموش می‌کند.
و این‌که چرا تصویر روی یک گلدان که رتبه‌ی پایین‌تری از وجود نسبت به سایر اشیاء دارد و حتی قدرت محافظت از خودش را ندارد به عنوان موجود دانا شناخته شده؟ 
و در آخر مثلا میوی دانا یک جمله‌ی حکیمانه می‌گوید: همیشه روی برچسب‌ها را بخوانید. این جمله چه کمکی به مخاطب داستان برای هویت‌یابی می‌کند؟
و اینکه اسب با توجه به برچسبش می‌فهمد اسمش "قابل شست‌وشو" است، نشان می‌دهد میوی محترم بیشتر از این‌که دانا باشد، کم‌خرد است.😁
      
12

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.