یادداشت نغمه رحیمیپور
1403/10/17
کهن الگوی جستوجو شخصیت اصلی: اسب راهراهی آرزوی مشوق: فهمیدن هویتش (اسمش) هدف: یافتن میوی دانا که از او بپرسد رفیق: سایر وسایل مغازه مکان: بخشهای مختلف مغازه خرتوپرت فروشی دوستش دارم، موضوع هویتیابی، موضوع خوب، طنز تصویری ولی مشخص نیست چرا اسب راهراهی از ابتدای داستان در خواب بوده و اسمش را فراموش کرده. شاید رها کردن زندگی گذشته برای یک شیء دست دوم مثل مرگ و ورود به دنیای جدید در نظر گرفته شده که با این انتقال هویتش را فراموش میکند. و اینکه چرا تصویر روی یک گلدان که رتبهی پایینتری از وجود نسبت به سایر اشیاء دارد و حتی قدرت محافظت از خودش را ندارد به عنوان موجود دانا شناخته شده؟ و در آخر مثلا میوی دانا یک جملهی حکیمانه میگوید: همیشه روی برچسبها را بخوانید. این جمله چه کمکی به مخاطب داستان برای هویتیابی میکند؟ و اینکه اسب با توجه به برچسبش میفهمد اسمش "قابل شستوشو" است، نشان میدهد میوی محترم بیشتر از اینکه دانا باشد، کمخرد است.😁
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.