یادداشت محدثه

محدثه

1402/09/15

                روح خبیث خال‌دار وارد تن نویسنده شده، قلم به دست گرفته و داستان نوشته‌است.
خون‌خورده داستان مرگ پنج برادر در دهه شصت است. نویسنده اتفاقات و حوادث واقعی در دهه شصت را با خیال درآمیخته و یک داستان خلق کرده‌است.
تصویرسازی و فضا‌سازی قوی، شخصیت‌های نو (محسن مفتاح و شغلش)، (دو روح همراه با سیر داستان و ناظر به آن.) شروع داستان را جذاب و خواندنی کرده‌است. اما از میانه کتاب هر چه به آخر داستان نزدیک‌می‌شویم، کتاب ضعیف‌تر می‌شود‌. اتفاقات و حوادث پشت‌سر هم و درگیری با اطلاعات تاریخی زیاد کتاب را خسته کننده و گاهی مخاطب را گمراه می‌کند.

من دوست داشتم راوی داستان ارواح باشند اما یک فرشته آن هم با اشاره نویسنده، راوی بود. انتخاب نویسنده وجود دو روح در داستان بوده اما فایده وجود روح شاعر آزادی‌خواه چه بود؟ تنها همراهی با روح خبیث‌خال‌دار؟! سرگذشت روح‌ خبیث‌خال‌دار  در داستان پل‌ به گذشته و آوردن صلاح‌الدین در داستان با چه‌هدفی بوده؟! نویسنده از تاریخ برای پر کردن کاغذ استفاده کرده‌ است یا برای پیش‌بردن داستان، به نظرم اولی.


خواندن کتاب برای یادگرفتن و بررسی بعضی تکنیک‌ها و دیدن نوآوری‌ها خوب است اما محتوا و داستان  پر از رنج و سیاهی‌است، پر از مرگ، بدون امید.

#حلقه_کتاب‌خوانی_مبنا
#تنها_کتاب_نخون
#با_کتاب_قد_بکش
#کتاب_خون_خورده
‌
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.