یادداشت Sheida Hanafi

Sheida Hanafi

Sheida Hanafi

2 روز پیش

        کشتی تفریحی لوکس "اورورا" با دیواره‌های براق فلزی، عازم آب‌های شمال اسکاندیناوی‌ست. نوشیدنی‌ها سرو می‌شن، عطر ادکلن‌های گران‌قیمت در فضا پخش شده و همه لبخند به لب دارند. اما درست پشت این لبخندها، حقیقتی زهرآلود در کمینه.

لو بلکلاک، روزنامه‌نگار خسته و تحت‌فشار، به‌عنوان خبرنگار مهمان در این سفر دریایی شرکت می‌کند. همه‌چیز رؤیایی‌ست... تا شبی که صدای جیغی در شب می‌شنود و چیزی را می‌بیند که قرار نبود دیده شود:
جسدی که در سکوت به آب پرتاب می‌شود.

او شوکه و وحشت‌زده به خدمه گزارش می‌دهد — ولی کسی حرفش را باور نمی‌کند. چرا؟ چون کابین شماره ۱۰ که می‌گوید زن در آن بود، اصلاً خالی بوده است. هیچ‌کس آن‌جا نبوده.
و کم‌کم لو می‌فهمد که شاید... تنها شاهد، و شاید هدف بعدی هم باشد.

چرا این کتاب «خفن» است:

فضای بسته و پرتنش کشتی حس محاصره و بی‌پناهی ایجاد می‌کند — فراری در کار نیست.

راوی نامطمئن باعث می‌شود حتی خودت هم ندانی چقدر باید به حرف‌هایش اعتماد کنی.

سرنخ‌ها یکی‌یکی مثل قطره‌هایی از تاریکی بیرون می‌ریزند، و درست وقتی فکر می‌کنی همه‌چیز را فهمیدی، یک پیچش تازه مغزت را به هم می‌ریزد.

تم‌های اصلی: پارانوییا، اضطراب، فریب، و تنهایی در دل جمع.


اگر دنبال یک تریلر روان‌شناختی دریایی با حال‌وهوای آگاتا کریستی و طعمی مدرن‌تر هستی، زنی در کابین ۱۰ دقیقاً توی هدف می‌زنه.


      
44

7

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.