یادداشت مهسا
14 ساعت پیش
3.4
2
یادداشتی بر سرگذشت من: اگر بتوانی میانبری بزنی به قرن نوزدهم و بدون آمادگی قبلی بخوانی از این عصر، گویی عمری را در آن گذراندهای، میتوانم بگویم “سرگذشت من” را خواندهای. کتابی که ناداستان است اما در نوعی روایت. ساده بگویم، این خودزندگینامهی آنتونی ترولاپ است، نویسندهای که در عصر طلایی ادبیات یعنی ویکتورین میزیست و با وجود تلاشها و نوشتن بیوقفه، شاید آنطور که خود انتظار داشت به کامیابی نرسید. نام ترولاپ میان بزرگانی چون دیکنز، تکری، الیوت و برونته گم شده بود. داستانهای او خوانده میشد، اما هیچگاه چشمانداز معرکهای برای حرفهی ادبیاش ندید. او خودزندگینامهاش را نوشت در حالی که میدانست شاید زیاد خوانده نشود. و مطمئنا روزی را نمیدید که دو قرن بعد خوانندهای ایرانی دربارهاش بنویسد. ترولاپ کتاب را از شرح دوران سخت کودکیاش شروع میکند و از خانوادهاش میگوید. لحن او صمیمانه است و جملاتش ساده، و همین خواننده را برای پیش بردن داستان یک نویسنده تشویق میکند. شاید کماهمیتترین موضوع این کتاب، سرگذشت ترولاپ باشد. آنچه این کتاب را به اثری خواندنی تبدیل میکند، شرح وضعیت نویسندگی در عصر ویکتوریاییست؛ این همان دلیلیست که بابتش کتاب را خریدم. من میخواستم لابهلای کلمات ترولاپ تصویری از قرن نوزدهم را ببینم، اما او بیش از آنچه میخواستم به من داد. من دانهای انگور میخواستم، و او خوشهای تقدیمم کرد. ترولاپ از نویسنده بودن در قرن نوزدهم انگلستان مینویسد. از همکاری نویسنده با ناشر میگوید. از نویسندگان معاصرش یعنی تکری، دیکنز و الیوت مینویسد. او دربارهی تمام رمانهایش مطالب مهم و ارزشمندی میگوید، اما برای خوانندهی ایرانی که هیچیک از رمانهای این نویسنده را چون ترجمه نشده نخوانده است، تقریبا هیچ فایدهای ندارد، جز اینکه از تعصب و سختگیری اخلاقی ترولاپ آگاه میشود. از اصرارش برای آنکه خواننده را به راه درست هدایت کند. او در این کتاب شاید فقط یک صفحه از الیوت نوشته باشد، اما کافی بود تا واقعا بفهمم چقدر الیوت از نویسندگان معاصرش جلو بود. سرگذشت من چیزیست شبیه به گزارش. ترولاپ تمام کتابهایی که نگاشته است را نقد میکند و بدون ذرهای ناراحتی کتابی که نوشته است را مورد بیمهری خود قرار میدهد. جالب این است آثار مورد تایید خودش آنگونه که میخواست خوانده نشد. حال آنکه کتابهای ایراددارش از محبوبترین آثار او شمرده میشوند. ترولاپ آن دسته از آثارش که مورد استقبال قرار گرفتند را با سختگیری بیشتری نقد میکند و هیچجا ندیدم یکی از آنها را جزو بهترین داستانهایی که نوشته است حساب کند. خواندن این اثر را بدون داشتن پیشینهی مطالعاتی از عصر ویکتوریایی انگلستان پیشنهاد نمیکنم. پیش از خواندن این کتاب بسیار نسبت به ترولاپ کنجکاو بودم، اما حالا خواندن کتاب دیگری از او چندان تفاوت نمیکند. این نتیجهای نبود که ترولاپ از کسی که سرگذشتش را میخواند انتظار داشته باشد؛ اما امیدوارم ناراحت نشود و برای من هم دستی تکان دهد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.