یادداشت Haniyeh
1402/10/24
داستان در مورد مردی به نام "مالکوم" صاحب یه کتابفروشیه که چند سال پیش در وبلاگش از هشت قتل حرفهای صحبت کرده؛ قتلهایی در رمانهای جنایی که بنظرش متفاوت و خاص اومدن. زنی از پلیس FBI میاد سراغش و بهش میگه ظاهرا یه نفر داره از روی لیستی که مالکوم درست کرده بوده تقلید میکنه و قتلهای مشابه اونا رخ داده و حالا میخوان با کمک مالکوم جلوی باقی قتلها رو بگیرن. بنظرم ایده جالبی داشت. ترجمه خوبی هم داشت. شخصیت مالکوم هم قابل توجه بود. با این حال کتاب مورد علاقه من نیست. داستان زیادی کش اومده بود. یه جاهایی با خودم میگفتم برو آخرشو بخون خودتو خلاص کن. از طرفی پایانش هم بنظرم منطقی نبود. حتی قاتل هم برام قاتل قابل قبولی نبود. یکم ناامیدکننده بود. بخونید متوجه منظورم خواهید شد. جزو کتابهای پیشنهادی من نیست ولی بعضی دوستش داشتن و بعنوان یکی از جناییهای خوب ازش یاد میکنن.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.