یادداشت سجاد مشهدی حسن

                شاید قریب به ده سال پیش بود. فکر می‌کنم در یکی از چالش‌ها و مسابقات کتابخوانی، تصمیم به خواندنش گرفتم. وقتی تورق اولیه کتاب را شروع کردم، مثل این که من آهن باشم و جام جهانی در جوادیه، آهن ربا باشد. طوری به هم چسبیدیم که به سرعت تمامش کردم. چه قدر قشنگ و جذاب یک جام جهانی در یک محله پایین شهری را روایت کرده بود. چه قدر عشق کوچولوی بین شخصیت اصلی و دیگری را پاک و قشنگ روایت کرده بود. همین چیزهایش یادم مانده که الان نوشتم، اگر ده سال پیش بود، خیلی بهتر و بیشتر درباره‌اش می‌نوشتم. خواندنش هم جذاب است و هم به علاقه مندان به داستان نویسی، کمک شایانی می‌کند. 
باشد باز هم از این کتاب‌های یهویی آمده و قشنگ و جذاب...
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.