یادداشت فائزه میرجلیلی
1402/12/15

کتاب سنگی که سهم من شد، داستان دختری که خون بها میشود تا افراد بیشتری از دم تیغ نگذرند. دیه به عنوان وجه المصالحه از قبیلهای مسلمان به طایفهای یهودی هبه میشود. او در دامن ماریه همسر شطیانا، عالم یهودی، بزرگ میشود و بعد از کشته شدن مرحب، معشوقش، کینه مسلمانان را به دل میگیرد. شورای یهود از دیه، مهرهای برای اهداف پس پردهاش میسازد. دیه، همسر عبدالله بن ابی، یهودی تازه مسلمان، میشود. او در ماجرای سقیفه و دیگر فتنهها مشاور همسرش است. دیه مجدانه کمر همت میبندد تا بر تخت وزارت معاویه تکیه میزند اما رفتهرفته کلام امیر کلام دلش را دگرگون میکند. دل در گرو حسن بن علی میبندد. دریغ که تقدیرش عادت دارد دلدادگی او را با هجران محبوبش داغ بنهد. نثر آهنگین و خط سریع روایتها به دلم نشست. در آخر شگفت زده شدم چگونه این همه ماجرا در ۲۱۲ صفحه جاگیر شده. شخصیت خاکستری دیه واقعگرایانه بود و در مسیر تحول. در طول داستان امید عاقبتبهخیریش را داشتم. تاریخ که در قالب قصه روایت میشود مثل بیسکویت ساقه طلایی هست که در چای نرم میشود. با زنده شدن شخصیتها تاریخ خشک و گلوگیر نیست؛ راحت الحلقومیست شیرین و خوشایند. https://eitaa.com/FaezeMirjalili72
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.