یادداشت محدثه ز

محدثه ز

محدثه ز

دیروز

        -باربد: می دونم; همیشه اول ماجرا یه همچین چیزیه! یه خراش کوچیک که فقط می خاره، زیر چنگ ناخونات انگاری لذت داره....، اما بعد مدتی و نم نمک، میشه چرکابه و خوناب و ترک....، وقتی به خودت میای که شده قانقاریا!!

-امیرکبیر: ای آقا!

.

.

.

نمیدونم چرا فایل کتاب رو که باز کردم ناخودآگاه لبخند زدم!

قلم امیرعلی نبویان "واقعا دل نشینه"

کتاب یه حس قشنگ نوستالژی داشت برام، یاد قصه های نوار کاست های بچگیم میوفتادم که شاید به خاطر ریتم داستان بود. یه جاییشم یاد #رادیو_چهرازی میوفتادم 😅

البتهههه یه جاهایی از کتاب یه جورایی کمی لوس میشد به نظرم، در کل ارزش خوندن داره من که دوسش داشتم 

پ.ن: ی روز که خسته و بی حوصله و دمغ بودید بخونیدش/گوش کنید تا بخندید و کلی انرژی بگیرید.😎
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.