یادداشت زهرا سادات گوهری
1403/12/19
_ بسم الله الرحمن الرحیم _ مدتی بود میخواستم سهگانهی صعود را بخوانم. نمیدانم چرا. شاید به دلیل اینکه با یکی از داستانهای فراموش شدهام که در دوران کودکی نوشته بودم _تقریبا_همنام بود؟ اما از آن کتابهایی بود که زیاد یافت نمیشوند. تا اینکه در کتابخانه دیدمش که تنها جلد دو و سه آن را داشت. با ناامیدی هربار که میرفتم به آن کتابها زل میزدم و فکر میکردم ایکاش زودتر جلد یکش را قرض بگیرم. تا اینکه روزی بالاخره جلد یک کتاب را هم دیدم و قرضش گرفتم و با خوشحالی شروع کردم به خواندن. _ شاهزادهی قلابی کتاب بدی نیست، اما نمیتوان گفت که کتاب خیلی خوبی هم هست. برای من کتابی معمولی بود. ولی نمیتوان از بعضی نکات جذاب آن گذشت... اول از همه به نکات خوب آن اشاره میکنم. یکی از نقاط قوت کتاب متن به شدت روانش است، از آنجایی که این سهگانه تا حدودی رمان فانتزیِ نوجوان محسوب میشود، طبیعی هم هست. نثر ساده و روان این کتاب کاری میکند که آن را در بدترین حالت در یک هفته بخوانید:)! شخصیت اول کتاب، یعنی سیج، شخصیت پردازی جالبی داشت. صادقانه بگویم، سیج از آن شخصیتهاییست که خواننده حتی از حماقتهایش هم درس میگیرد. شخصیتهای این مدلی کم هستند. در واقع شجاعت و جسارتی که شخصیت اصلی در مواقع حساس نشان میداد، برای من الهامبخش بود. داستان کتاب هم روند جذابی داشت... اما از ایرادات آن نمیتوان چشمپوشی کرد! غیر از شخصیت اصلی، یعنی سیج، شخصیتها چندان پایدار نبودند و آنطور که باید، به آنان پرداخته نشده بود. تغییرات ناگهانی آنها غیر قابل باور بود و در نهایت باید بگویم که شخصیتها برایم چندان باورپذیر نبودند، و روابط بینشان هم همینطور. ناپخته و خام بودند. و و همینطور احساساتشان ، مثل اینکه سیج دربارهی مرگ خانوادهاش چیزی نمیگفت و احساساتش چندان قابل درک نبودند. در واقع با وجود اینکه نویسنده ما را با عقاید و خصوصیات سیج آشنا کرد، کمی در نشان دادن احساساتش، کوتاهی کرده بود. و در مورد پیچشهای داستانی؛ چندان جذاب نبودند. در واقع خیلی از آنها را از پیش حدس زده بودم و این از لذت خواندن کم کرده بود. به نظرم استفاده از زاویهی دید اول شخص چندان خوب نبود. پیچشداستانی اصلی کتاب، شاید از زبان شخصی دیگر یا زاویهی دید سوم شخص بهتر و غیرمنتظره تر میشد. و اینکه از کتاب نباید انتظار دنیا پردازی فوق العاده ای داشته باشید، زیرا کتاب بیشتر بر روی کارتیا و حوادث آن متمرکز است، و ما اطلاعات زیادی دربارهی کشورهای همسایه آن، سبک زندگی مردمش، و هر آنچه که در فانتزی مرسوم است نداریم. و البته این ضعف را نادیده میگیرم، زیرا کتاب، کتابیست که مختص گروه سنی نوجوان است. ولی پایان داستان برایم جذاب بود، و چگونگی رسیدن فرد برگزیده به تاجوتخت، و برایم تا حدودی یادآور نغمه ی آتش و یخ بود(البته قطعا نغمه را بیشتر دوست دارم). مثل کانِر، که یادآور لیلتلفینگر بود، یا شاهزادهای که به دنبال تصاحب تاج و تخت است. ولی بخشهایی از داستان بود که باعث میشد واقعا هیجانزده شوم. مثل زمانی که سیج وارد کاخ میشود. و همهی اینها، به علاوهی کلی کلنجار رفتن با خودم، باعث میشود امتیاز ۳ را به این کتاب بدهم. البته شاید بعد خواندن دو جلد بعدی نظرم تغییر بکند:)
(0/1000)
زهرا سادات گوهری
1403/12/21
2