یادداشت gharneshin

gharneshin

gharneshin

1404/4/26

        (( صبر لزوما شکست نیست. بلکه شکست واقعی وقتی شروع می‌شود که صبر را شکست بدانند. ))
زن در ریگ روان، داستان یا یک کابوس فلسفی؟ 
کوبو آبه با خلق آن دنیای شنی، پوچی، عادت، و تلاش برای خلق معنا را نشان می‌دهد. شخصیت در جایی اسیر شده که هر روز مجبور به تکرار کاری پوچ است؛ اما این هدف فرار، این هدف گریختن از آن پوچی، فکرش را رها نمی‌کند. او صبر می‌کند اما نه از روی عادت، صبر را به وسیله‌ای برای رسیدن به هدف تبدیل می‌کند. از دیدگاه من آن خانه زندگی است، شن مرگ است، و آن چرخه‌‌ی جمع کردن و دوباره جمع کردن، فرار از این واقعیت گریز‌ناپذیر است. و مرد انگار تن به تله‌ی عادت نمی‌دهد و در تلاش خلق معنا یا فرار از آن چرخه‌ی پوچ، دست به هر کار و نقشه‌ای می‌زند. اما آیا در آخر، او هم گرفتار عادت شد؟ یا معنا و چیزی در آن شن و تله‌ی ((امید)) پیدا کرد که ماندنی شود؟
نمی‌دانم ایراد از نویسنده بود یا مترجم؛ اما نیمه‌ی دوم، داستان از دست من در رفت و ادامه دادن کتاب بسیار حوصله‌سربر شد. 

      
19

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.