یادداشت محسن قاضی‌زاده

        تذکر: این متن مخاطبین خاص دارد و حاوی محتوایی در شان همان خواص، نگی نگفتی! اگ بِت برمیخوره نخون داداش.
"بیشعوری"
این کتاب را نخوانده ام. ولی حتما در آن از درجه بیشعوری حرفی به میان آورده است. آنهایی که این کتاب را خوانده اند من را راهنمایی کنند، آیا اشاره ای به این درجه بندی شده است؛ اینکه با روی گشاده به کسی می گویی این حرف را نزن، خوشم نمی آید؛ او باز تکرار می کند. یا می گویی این کارت خوب نیست؛ ادامه می دهد. خاویر کرمنت برای این ها چه درجه ای از بیشعوری تعیین کرده است.
.
پ.ن: برای بعضی ها باید مثل این عکس ذکر بیشعوری بگیری و مدام برایشان تکرار کنی، شاید متوجه شوند. همکارم گفت: «وقتی یکی می میرد خودش متوجه نمی شود که مرده یا نمی خواهد بپذیرد، بی شعوری نیز».
می گویم سرت را نکن داخل لپ تاپ، اینجا حریم شخصی من است. شروع می کند به استدلال چیدن که هر وقت با نوپان پارتیشن بندی کردی آن وقت بگو حریم شخصی. یا می گوید: خوب لپ تابت روشن بود من هم رفتم سر وقتش.
می گویم: در خانه اگر کس است یک حرف بس است.
.
پ.ن: یک سوال، هدیه دادن این کتاب فحش است؟ یا اینکه مثل پد بهداشتی باید در پلاستی رنگی حمل کنیم.
.
7/6/97
      
5

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.