یادداشت زینب گلستانی

        یادداشتی بر کتاب صوتی نیم دانگ پیونگ یانگ
نویسنده: رضا امیرخانی 

همان اول اسم کتاب نظرم را جلب کرد، خیلی سخت خواندمش: نیم‌دانگ‌پیونگ‌یانگ! اما همین‌که می‌بینم نویسنده‌اش رضا امیرخانی ست عزمم را برای مطالعه‌اش جزم می‌کنم. هنوز طعم شیرین کتاب "من‌او" زیر زبانم هست. 
موضوع کتاب: سفر به کره شمالی! لامصب همین هم جذاب است. کسی توانسته به کره برود آن هم شمالی؟ سریع چمدانم را می‌بندم. یک سفر خارجی بدون ویزا و پاسپورت، مفت و مجانی، مگر می شود از دستش داد. 
آقا رضا با یک هیئت ایرانی راهی کره شمالی می‌شود. و یک هیئت کره‌ای تمام مدت ان‌ها را با برنامه‌های از قبل تعیین شده هدایت می‌کند حتی اجازه خروج از هتل هم ندارند. ولی مگر ایرانی باخت می‌دهد! 
چقدر جذاب و نفس گیر بود صحنه فرار از هتل و رفتن به سطح شهر. و چقدر جذاب‌تر که مردم کره شمالی با دیدن غریبه‌ها فرار می‌کردند یا آن سلمانی که در را قفل کرد. دیگر نه می‌توانم جلوی خنده‌ام را بگیرم و نه تعجبم! البته لحظه شیرین هم دارد مثل بازدید از زایشگاه. 
لحظه ترسناک هم دارد مثل رفتن به طبقات ممنوعه هتل و احتمال شلیک گلوله! آنجا هم که می‌فهمند ناهار نخوردنشان  زیر سر بچه خیابان ظفر سوریه است هم بامزه‌ست.
کم کم اسم کتاب را متوجه می‌شوم "پیونگ یانگ" که اسم شهرشان است. نیم‌دانگ هم اولش کمی غریبه بود اما همان یک دونگ و دو دونگ و سه دونگ خودمان است ولی کمتر. یه چیزی شبیه نصف جهان خودمان. 
یکی از صحنه‌های جذاب دیدار اتفاقی هیئت ایرانی با دو خبرنگاران غربی در هتل و کشیدن پک سیگار افتخاري ‌ست. آقا رضا سعی می‌کند خبرنگار غربی را شناسایی کند می گوید: لهجه آمریکایی داری ولی احتمالا اروپایی هستی، خبرنگار غربی خیلی گرم می زند پشت کمر آقا رضا  و می‌گوید: باختی، من اسراییلی‌ام. 
احتمالا شما هم اینجا نفس در سینه‌تان حبس شده است و کنجکاو بقیه ماجرا هستید. برای دانستن بقیه ماجرا باید چمدان‌هایتان را ببندید و بدون نیاز به ویزا و پاسپورت  با خرید کتاب به سفر کره شمالی بروید، راستی یادتان باشد نسخه صوتی‌اش جذاب‌تره. 

زینب گلستانی 


      
2

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.