یادداشت حامد خسروشاهی
1403/12/11
تبسم کلارا تنها روایت فعالیتهای خیریه نیست، بلکه داستان بلندنظری است. اینکه چند دختر ایرانی اینچنین دغدغههایی در چندین قاره داشته باشند و بتوانند، حتی با امکانات محدود، کارهایی انجام دهند که دولتها از عهده آن برنمیآیند. کتاب، خاطرات فاطمه خطیب، سمانه افشاری و خانم علیاکبری است؛ سه زن ایرانی که خیریه بینالمللی انفاق را راهاندازی کردند و در شبکههای اجتماعی از مردم برای کمک به آوارگان روهینگیا، کودکان یتیم در غزه و لبنان، تأمین آب سالم در آفریقا، رفع سوءتغذیه در یمن و حتی خرید هدیه کریسمس برای کودکان نیازمند مسیحی دعوت کردند. آنچه بیش از همه مرا در این کتاب تحت تأثیر قرار داد، همین روحیه بلندنظری و همت شگفتانگیز این سه دختر است. تصورش برای امثال من که در گوشه عافیت نشستهایم، سخت است که دختری جوان و پایبند به ارزشهای دینی، موهای بلندش را که خیلی هم دوست دارد، بفروشد تا هزینه سفر خیریهای را تأمین کند یا رنج سفرهای سخت را برای انجام کاری بزرگ بپذیرد. در بسیاری از کشورها، از جمله ایران، دانشآموزان در کتابهای درسی درباره "مادر ترزا" میخوانند، اما بعد از خواندن تبسم کلارا به این فکر میکنم که فاطمه خطیب (متولد ۱۳۶۱)، سمانه افشاری (متولد ۱۳۶۶) و خانم علیاکبری، اسطورههای ایرانی جهانوطنی هستند که باید آنها را شناخت و به وجودشان افتخار کرد. این کتاب نهتنها یک روایت الهامبخش، بلکه راهنمایی برای کسانی است که میخواهند وارد فعالیتهای بینالمللی شوند و نمیدانند از کجا شروع کنند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.