یادداشت Soli

Soli

Soli

1404/4/14

        اولاش رو به زور خوندم، اولین فیلمنامه‌ای بود که می‌خوندم.
بعد به خودم گفتم به خودت بیا دختر، شاید خوشت اومد!
و خوشم اومد. جالب بود برام و به عنوان اولین تجربه، لذت‌بخش.

«آه بدبختی فقط با صورت مغول نیست؛ بدبختی با هزار صورت است. یک بار با سگی جنگیدم سر تکه استخوانی. خود را از بدبختی پنهان کردن نمی‌توانم. چهره عوض کردم ولی بدبختی باز مرا شناخت. او در پی من است و این در را دیر یا زود می‌کوبد.»
صفحه پنجاه‌ودو
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.