یادداشت مهسا کرامتی

                در ابتدا باید از خودم تشکر کنم و به خودم تبریک بگم که این کتاب رو به پایان رسوندم.
در ادامه باید بگم که این کتاب نثر خاصی داره که شاید مورد پسند همه نباشه؛ از جمله بنده.
داستان مردی روایت میشه به اسم قیس که بی‌ارتباط با قیس عامری نیست از باب عشق. 
بیشتر کتاب تک گویی درونیه (پروهم‌ترین بخش) که نثرش نسبت به بقیۀ کتاب سخت‌خوان‌تره. 
یه‌جورایی مثل کابوس می‌مونه این کتاب؛ با توجه به تصویرسازی و فضایی که داره. یه جاهایی اشاره‌هایی به شخصیت‌های ساختۀ صادق هدایت داره (در کتاب بوف کور). دور از ذهن نیست که اشارات دیگری هم به شخصیت‌های دیگری از نویسندگان دیگر داشته باشه که من متوجهش نشدم.
این فضای تاریک و عناصر تکرار شونده و وهم و ... شاید اگر به قلم هدایت بود من الان به به و چه چه هم می‌کردم اما، اینجا و با این قلم، چیزی نبود که بپسندمش.
سرسری به دوتا نقد هم نگاه کردم ولی اون چیزی که قابل دیدن و بیان بود همینه که شما باید علاقه‌مند به سبک و نثر این نویسنده باشید تا بخواید بیشتر و بیشتر روش عمیق شید و ازش سر در بیارید و لذت ببرید‌. من فقط خوندمش که تموم شه. همین.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.