یادداشت کافاِی 🇵🇸
1403/6/23
3.6
29
من این کتاب را وقتی دوازده، سیزده ساله بودم خواندم. آنوقتها هنوز طرح جلدش این شکلی نبود و هنوز هم معروف نشده بود. کتاب هدیهای از طرف پدر و مادرم بود. در آن ایام نوجوانی، داستانش را خیلی دوست داشتم و خط روایت داستان را میپسندیدم. همه چیز در داستان سر جای خودش بود و هیچ ابهامی برای خواننده باقی نمیگذاشت. فکر میکنم برای یک رمان در حال و هوای نوجوانی و داستان کلیشهای ِ عاشقانهی مذهبی، همینقدر کافی باشد. پنجره چوبی روایت گلیست. گلی و زاویه نگاهش از این پنجرهچوبی به کوچهای که در آن مردی با قامت ساده رهگذر ِ عبور از دل و چشمهای ِ گلیست. نمیدانم روایت مهدی و گلی در آن روزهای پر تب و تاب انقلاب و جنگ چقدر واقعیست. اما زندگی در این داستان جریان دارد. زندگی ِ آمیخته به عشق و عقل و احساس با چاشنی نفرت و سیاست و فداکاری. خواندنش خالی از لطف نیست. اما قاعدتا نباید از آن توقع یک شاهکار را داشته باشید.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.