یادداشت sky
1403/12/24

گرگور سامسا فروشنده جوانی که یک روز صبح بعد بیدار شدن متوجه میشود بدنش تغییر کرده به شکل یک حشره مهیب و بد ترکیب در آمده از آن پس زندگی گرگور به کلی تغییر می کند .... مسخ شدن و تغییر هیبت دادن شاید چیزی باشه که خیلیامون اگه تخیل فعالی داشته باشیم 😅بهش فکر کردیم اینکه اگه بخوایم یه مدت با بدن یه موجود دیگ زندگی کنیم چجوری باید زندگی کنیم کارهای روزمره مون رو چجوری باید انجام بدیم (البته مسخ با تناسخ متفاوته مسخ شدن روح تحت تاثیر قرار نمیده فقط هیبت ظاهری رو متاثر میکنه)،کافکا این پدیده رو خیلی با جزئیات به تصویر میکشه ... بیشتر که راجب این کتاب خوندم متوجه شدم کافکا یسری نماد توی محتوای کتاب قرار داده که هر کدومشون یه مفهومی رو انتقال میدن البته کافکا نویسنده ای نیست که از عمد برای نمادین شدن داستانش از کلمات یا جملات نمادین استفاده کنه ... مسخ داستان کسانی است که طرد میشوند و به تنهایی پناه می برند اما افراد حتی وجود آنها را نمی توانند تحمل کنند ،این افراد تا زمانی که مثمر ثمر واقع میشوند دوست داشته خواهند شد اما زمانی که ناتوان شوند از دید دیگران به موجودی بی مصرف تبدیل میشوند و طرد خواهند شد .... شنیده بودم صادق هدایت خیلی به این نویسنده و آثارش مخصوصا همین اثرش علاقه داشته جوری که آثار خودش رو تحت تاثیر کافکا مینویسه در واقع صادق هدایت رو کافکای ایرانی می نام اند،کتاب رو که بخونید متوجه میشید چقدر سبک هدایت شبیه کافکا هست .. کلا بخوام راجب آثار کافکا و هدایت و اینجور نویسنده ها بگم خوندن آثار نویسنده های تو این سبک توی روحیه تاثیرگذاره اینکه یسری واقعبت ها اینجوری کوبیده بشه تو صورت آدم حس خوشایندی نمی ده و اگه روحیه تاثیر پذیری دارید زیاد از این نویسنده ها نخونید(عامیانشو بخوام بگم با پوست کلفت سراغ این کتابا برید😄 ) این که میگم واقعیت ها رو میکوبن تو صورتمون بی پرده بگم منظور اینه که ما آدما برای میزان نگه داشتن روحیه مون و زندگیمون لازم داریم خودمون رو گول بزنیم چون مواجه شدن با عین واقعیت همیشه دردناکه .... (البته این نظر منه)🍀
(0/1000)
sky
1403/12/25
1