یادداشت محمدقائم خانی

پاریس از دور نمایان شد: پاریس به روایت مسافران دوره قاجار
        .







خواندن سفرنامه‌های عهد قاجار به اروپا، این حسن را دارد که می تواند ریشه حرف‌های احمقانه امروز را بهمان نشان بدهد و مضمن بودن بیماری توهمات روشنفکران و مدیران وطنی پیرامون غرب را متذکر شود. 
مثلاً بخشی از سفرنامه میرزا عبدالرئوف را که آذر 1281 شمسی وارد پاریس شده است بخوانید: 
«داخل شهر پاریس شدم که این شهر دارالسرور شهرهای فرنگستان است و پایتخت دولت جمهوری فرانسه است که آوازه نکویی و آبادی آن عالمگیر است و تمام خلق عالم آرزوی دیدن این شهر قشنگ مرغوب غم‌زدا را دارند. زمین آن از هر جهت بر تمام پایتخت‌های آباد دنیا شرف و افتخار دارد. مردمانش همه با علم و با تربیت‌ترین ملل بیدار روی زمین می‌باشند. دولت جمهوری فرانسه دارای چهل و دو میلیون نفوس باتربیت و اهل علم و صنعت است. عده نفوس پایتخت آن که پاریس است قریب به چهار میلیون می‌شود. هرکسی که در دنیا آمده باشد و پاریس را ندیده باشد مثل این است که هیچ در دنیا از عدم به وجود نیامده است. می‌توان بهشت روی زمین گفت. پاریس معدن علم است و هنر...» 

پاریسِ این شخص مسافر را مقایسه کنید با پاریس رمانی مثل بینوایان، تا عمق فاجعه مشخص شود: 
«بنده در فرنگستان یک آدم لباسش کهنه و چرکی ندیدم. یک عمارت خرابه ندیدم. یک کوچه بی‌سنگ‌فرش ندیدم؛ نه در شهر نه در دهات آن. در تمام اروپا یک نفر گدا و یک آدم بیکاره دیده نمی‌شود.» 
و یا مثلاً پاریس حاجی پیرزاده را (با تاریخ ورود: آذر 1265 شمسی) با پاریس ژرمینال:
«فرنگستان خاصه شهر پاریس است؛ آراسته و پیراسته و مزین و منقش عمارت‌های عالی و نشیمن‌گاه‌های باصفا و از هر طرف اسباب لهو و لعب فراوان و وفور نعمت‌های گوناگون و مردم در منتهای ناز و نعمت. فقیر و غنی را نمی‌توان از هم تمیز داد. همه مردم با لباس‌های ابریشمی و ماهوت گران‌بها، جواهرات بر خود بسته، خانه‌ها و عمارت‌ها هر کدام قصر سلطنتی، باغ‌ها و باغچه‌ها در شهر و بیرون همچون بهشت، اسباب زینت و تجمل در خانه‌ها به حدی است که به وصف نمی‌آید.»

وقتی بزرگان یک ملت بگویند:
«بعد از تماشای کتابخانه آمدیم به تماشای باغ وحش. چه باغ وحشی که انسان آرزو بکند که یکی از آن حیوانات وحشی شده، در آن باغ منزل داشته باشد...»
معلوم است که کار خودباختگی ملی به کجا خواهد کشید و کشور سر از کجا در خواهد آورد. 
بعد از گذشت یک قرن، هنوز هم در بر همان پاشنه می‌چرخد. 
هنوز هم بسیاری از بزرگان این کشور، از زندگی در ایران سیرند و دوست دارند یکی از حیوانات باغ وحش‌های ینگه دنیا باشند!
      
4

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.