یادداشت آگاتاهد.
1403/12/18
وای خدای من. باورم نمیشه تموم شد اونم اینجوری.🫠 دلم یه کتاب میخواست که یه روزه تموم نشه، برعکس مثلا یه هفته با شخصیتهاش زندگی کنم چون کتابای سیصد صفحهای رو اکثرا یکی دو روزه میخونم. از طرفی خیلی دوست داشتم استیون کینگ بخونم، به هرحال با منطقه مرده شروع کردم🫡 اول بگم که شخصیت پردازی بینظیر بود. فکر کنم یکی از بهترین شخصیت پردازی هایی بود که دیدم واقعا همه شخصیت هارو با پوست و استخوان شناختم. وقتی یه کتاب رو تموم میکنم، بعضی صحنههاش بیشتر تو ذهنم پررنگ میمونه، ولی تو منطقه مرده همه صحنهها به یه اندازه پررنگ بود و انگار رو مغزم حکاکی شد. اینم بگم که من از این کتابش توقع ترسوندن نداشتم ولی یه گله به نشر آذرباد میکنم؛ وقتی زدین عاشقانه_ترسناک توقع دارم یکمم بترسم ولی خب حداقل برای من اینجوری نبود. از اونجایی که اصلا خوشم نمیاد امتیاز کم کنم و دلیل رو نگم، باید راجب اون یه ستاره عرض کنم که به نظر من _ کاملا شخصی _ بعضی جاها اگه حذف میشد داستان قشنگتر و منسجمتر میشد. فکر کنم بخاطر کتابای شرلوک و آگاتا کریستیه ولی کلا عادت کردم هیچ صحنهای بی دلیل ساخته نشه و هیچ شخصیتی بیدلیل وجود نداشته باشه، ولی راجب این کتاب اینجوری نبود. دقت کنید که منظورم روندِ کند نیست اتفاقا روند کتاب به دلم نشست، منظورم بعضی اتفاقا بود که بنظرم نبودشون داستان رو قشنگتر هم میکرد.
(0/1000)
آگاتاهد.
1403/12/19
1