یادداشت مسعود آذرباد
1401/8/8
اگر رمان زایو را خوانده باشید، جهان داستان و شخصیت حافظ، قهرمان اصلی داستان برایتان ملموس و آشنا است. داستانی که در دهه سوم قرن پانزدهم ه.ش میگذرد و روایتی معمایی را در دنیایی علمیتخیلی به تصویر کشیده است. نکته مهم کتاب ایذا، فضای تیره آن به نسبت زایو است. هر قدر زایو جهانی با رنگهای شاد و اتفاقات هیجانانگیز و پشت سر هم است جهان ایذا، جهان تفکر و تیرگی است. جهانی که قرار نیست همه چیزش گل و بلبل باشد اما خب بنا هم ندارد ناامیدی را در وجود آدمی پررنگ کند. ایذا جهانی است که به سمت واقعبینی میرود و از این جهات تفاوت اصلیاش با زایو است. البته این را هم بدانيد ایذا فقط در جهان خود با زایو مشترک است و قهرمان قصه و خط روایی آن متفاوت از زایو است. در ایذا، میتوان در برخی جهات پختهتر شدن نویسنده را دید. پخته شدنی که هم از نظر محتوایی است و هم فرمی. [ ] به همه دوستداران ادبیات علمیتخیلی ایرانی، پیشنهاد میکنم مطالعه این کتاب را از دست ندهند.
(0/1000)
نظرات
1401/8/9
به طور محسوسی از زایو ضعیفتره. هم نظر شخصی، و هم نظر نوجوانهای پسر ۱۳-۱۴ساله که باذوق اومدند سراغ ایذا و بدجوری توی ذوقشون خورد.
4
0
1401/8/9
علتش البته فرم کتابه. نمیگم حتما بهتره ولی دنیای ایذا یک چالش متفاوته که نویسنده این ریسک رو به جون خرید و حالا باید دید در ادامه مخاطب چه واکنشی نشون میده.
0
1401/8/9
درسته آقای آذرباد. از این جهتی که فرمودین آقای رضایی کار بسیار ارزشمندی انجام دادن. و البته من زایو رو دوست داشتم. نهتنها بخاطر علمیتخیلی بودن و نهتنها بخاطر فضای متعهدانه و پایان خوشش، و نهتنها بخاطر فضای فیلمگونش، بلکه بخاطر چندملیتی بودن تیم عملیاتی هم. اون دوستی و همکاری فراملیتی که در رمان خیلی طبیعی نشون داده شده، همیشه در ذهنم جاری بوده و از اینکه دیدم یه نویسنده ایرانی هم بهش فکر کرده و روی کاغذ منتقل کرده، خیلی خوشحال شدم.
0
سیده مریم طیار
1401/8/9
0