یادداشت محدثه ز
3 روز پیش
اولین تجربه مستور خوانی من در سالهای دبیرستان با "روی ماه خدا را ببوس" بود، بعد از اون هیچ وقت مستور نخوندم چون احساس میکردم اون داستان ناتمومه و من نتونستم با قلمش ارتباط برقرار کنم تا رسیدم به نمایشگاه کتاب امسال و دست تقدیر منو رسوند به این کتاب!!! (چندان هم دست تقدیر نبود جو گیر شدم، خریدم!) و اما "عشق و چیزهای دیگر" کتاب ساده و خوشخوانی بود،و برای من یک جور آشتی با قلم مستور بود! مثل کتاب دیگرش زیاد به جزئیات نمی پرداخت اما برخلاف اون آخر داستان تکلیف همهی همهچیز را دقیقا مشخص کرده بود. یه ویژگی داستان شخصیتهای متفاوتش بود، چهار مرد با چهار مدل مختلف زندگی که به نظر من هرکدوم میتونستن سمبلی از زندگی جماعتی از انسانها باشند. "مراد سرمه" برای من تداعی کننده داستانهای اسطورهوار و افسانهای امیرخانی بود، هرچند مستور چندان بهش نپرداخته بود. در واقع به نظر من همه شخصیتهای دیگه کتاب دلیل وجودشون صرفا این بود که خواننده از یکنواختی و تکشخصیت بودن داستان خسته نشه و عملا نقش خاصی در داستان نداشتن. حس من اینکه مستور تو این کتاب شخصیت میآفریند تا داستان رو جلو ببره و اتفاق رقم بزند نه اینکه حرفی بزند و نقشی بیافریند. فکر میکنم با این دیدگاهی که دارم، الان بهترین زمان باشه تا یکبار دیگه "روی ماه خداوند را ببوس" و سایر آثار مستور رو بخونم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.