یادداشت فریبا محمدکریمی
1404/1/8
بسمـ الله... بالاخره خوندمش.. سالها بود که دوست داشتم بخونمش، مثل خیلی از کتابهای شاخص دیگه که اسمش رو توی کتاب ادبیات مون شنیده بودیم و اسم نویسندهش رو حفظ کرده بودیم، اما از خودش چیزی نخونده بودیم. و بالاخره چند وقت پیش شروع کردم و امروز الحمدلله تموم شد. قشنگ نوشته سیمین، قلمش گیرا و توصیفاتش قویه. خیلی خوب تو رو درگیر چیزهایی میکنه که میخواد، و آروم از کنار چیزهایی که صلاح نمیدونه رد میکنه. جایی که میخواد ضرباهنگ داستان تند بشه، بدوبدو دنبالش میری، وقتی داستان توی دیونه خونهست، خودت رو جمع میکنی که هیچ کدومشون بهت آسیب نزنن، با جوشیدن غیرت یوسف، رنگ غیرتت ورم میکنه، با داغدار شدن زری بغض میکنی، از دست عزت الدوله و پسرش حرص میخوری و.. و.. و.. خلاصه اینکه همراه داستان میشی و این همراهی قشنگه توی تاریخ ایرانه حوالی سال ۱۳۲۰ 📖 من تو نرمافزار طاقچه خوندم. فریبا محمدکریمی فروردینماه ۱۴۰۴
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.