یادداشت محمدرضا شمس اشکذری
1403/4/30
چند روز پیش کتاب تمام شد و یادداشت مفصلی نوشتم که ناگاه بر باد رفت. اینک چند نکته را مجدد مینویسم: ۱. کتاب چهار بخش دارد: - خط زمانی زندگی عارف با توجه به تحولات سیاسی و اجتماعی. - اشعار عارف به ترتیب زمانی که بعضاً خود عارف پینوشتی نیز افزوده است. - زندگینامهی خودنوشت عارف - حدود سی نامه از عارف ۲. مضامین اشعار و نوشتهها وطن است و فراز و فرودهای آن. عشق نافرجام و تلخی و مرارتهای زندگی نیز پررنگاند. ستودن قهرمانان ملی و وطن پرستان، ابراز محبت به دوستان و تاختن به قاجار و پانترکها نیز از دیگر درونمایهها هستند. ۳. زندگانی عارف نیز بسیار خواندنی است. مشکلات خانوادگی عارف، دشمنی عارف با پدرش، شگفتزده کردن چندباره مردم قزوین، عشق نافرجام عارف و مهاجرت اتفاقی به تهران، خوانندگی و تصنیف سازی، تلاش دو سه تن از شاهزادگان و درباریان برای به خدمت گرفتن عارف و فرار کردن او از آنان، ماجراهای مشروطه، مهاجرت به استانبول، کلنل پسیان و کشته شدن او، تصنیف و شعر علیه قاجار و عارفنامه ایرج میرزا علیه عارف و در نهایت آوارگی و ویرانی در چند سال آخر در کوهستانهای همدان. ۴. تصنیفهای عارف، از همان زمان بسیار محبوب مردم بوده و پس از آن نیز بارها توسط استادانی چون بنان، شهیدی، شجریان، بانو الهه، صدیق تعریف، شهرام ناظری، محمد معتمدی و ... بازخوانی شده است. «از خون جوانان وطن»، «بهار دلکش»، «چه شورها» و «از کفم رها شد قرار دل» چند نمونه از معروفترین تصنیفهای عارف هستند. غزل «گدای عشقم و سلطان حسن شاه من است» با صدای استاد بنان نیز از مواردی است که به شخصه بارها و بارها گوش دادم و لذت بردم. ۵. برخی از سرودههای عارف نیز که قدری ناهنجار بودهاند (یا ناهنجار انگاشته میشدند) در این مجموعه نیامدهاند که میتوان در چاپهای قدیمیتر آنها را پیدا کرد.
(0/1000)
نظرات
1403/4/30
آخ آخ اینکه یادداشتی که نوشتی برباد بره رو من هم درک کردم. واقعا درد داره. دیگه پشت دستم رو داغ کردم، چند پاراگراف چند پاراگراف توی بهخوان مینویسم و میرم توی ورد وارد و ذخیره میکنم. 😩
2
1
1403/4/30
«شود شعر تو خوش با زور تحریر چو با زور بزک روی زن پیر به داد تو رسیده "ای دل ای دل" وگرنه کار شعرت بود مشکل تو آهویی مکن جانا، گرازی! تو شاعر نیستی تصنیفسازی»
2
1
1403/4/30
عارف بنده خدا در چندجا از دست این عارفنامه مینالد و واقعاً هم ضربه روحی سنگینی از آن خورده. ولی در اواخر عمرش آنقدر در روزنامهها علیه او مطلب نوشتند که در نامهای مینویسد (نقل به مضمون): صد رحمت به مرحوم ایرج میرزا که لااقل ما را به تصنیف سازی قبول داشت.
2
محمدرضا شمس اشکذری
1403/4/30
2