یادداشت فروغ شفیعی کیا
1404/4/16
اولین بار که از آمرلی و تئوری جنگ های نامنظم خواندم را خوب به یاد دارم. مقدمۀ یکی از درس های جامعهشناسی پایۀ دوازدهم بود و بسیار کوتاه از اثر باور و ایمان قلبی انسانها برای مقاومت نوشته شده بود. این نگاه که باور های قلبی انسانها میتوانند آنقدر کارساز باشند و در طول تاریخ هم نمونههایی از این گونه مقاومت و ایستادگی بودهاست برایم جالب بود. بعد ها که فهمیدم انتشارات مکتب حاجقاسم کتابی با این مضمون چاپ کرده مشتاق شدم که در اولین فرصت این کتاب را تهیه کرده و بخوانم؛ و آن اولین فرصت برای تهیۀ کتاب شد نمایشگاه کتاب امسال و من کتاب را با شوق خواندن و دانستن درمورد مردمی که از نژاد و زبان و جغرافیایی دگر بودند و نحوۀ مقاومت کردنشان خریدم. اما شروع خواندنش برمیگردد به اندکی قبلتر یعنی روز های آغازین جنگ ایران و اسرائیل؛ وقتی دچار شوک و نگرانی و سوگ بودم. کتابخانهام را جستوجو میکردم تا شاید کتابی پیدا کنم که شرح حالی نزدیک به حال من داشته باشد؛ و این کتاب همانی بود که من دنبالش بودم چون خانۀ ما هم فروشی نبود درست مانند خانۀ مردم آمرلی. کتاب روان بود و زبانی ساده داشت با عکسهایی متعلق به روز های داغ تابستانهای عراق و خواندنش زمان زیادی را از من نگرفت اما تاثیر زیادی بر من گذاشت و اثرش تا مدت زمان زیادی با من خواهد بود. شاید در این جا زبان ما و مردم آمرلی مشترک نبوده باشد و حتی موقعیت های کاملا مشابهی را تجربه نکرده باشیم اما مشترک بودن زبان دشمنان ایران و آمرلی خود دلیلی بود برای احساس اینکه ما تنها نیستیم و باورمان در این مسیر چقدر نگهدارمان است. مردم آمرلی هم درست مثل ما از همان وعدههای دروغین که «مردم عزیز ما با شما کار نداریم، هدف ما نظام/دولت است؛ شما در امنیت هستید» بسیار داشتند. آنها هم در همان فضای کوچک آمرلی منافقانی داشتند که روند کار را برایشان کند میکرد. آنها حتی حاجقاسم هم داشتند و ابومهدی را؛ دو کس که ما از آنها فقط داغشان را به سینه و باور و آرمانشان را در قلبهایمان زنده و تپنده داریم. این کتاب در آن روزهای ابتدایی جنگ مانند مرهم شد برایم؛ هر جا نگران میشدم در ذهنم رجوع میکردم به داستان مردم آمرلی و برای خودم مجدد داستان شیرمردان و شیرزنانی را تعریف میکردم که در جغرافیایی نه چندان دور از ما با امکاناتی کمتر از ما و ایمانی قوی دشمنانشان را شکست دادند. در بین داستانها و وقایعی که هویت و ایستادگی ما را شکل دادهاند جای این روایت خالیست؛ بخوانیمش.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.