یادداشت آروشا دهقان
1401/12/14
داستان دربارهی یکی از سربازان گارد جاویدان هخامنشیه که چهارسال در برابر یونان جنگیده و وقتی به پاسارگاد برمیگرده متوجه میشه که شاهبانو پروشات به ارمنستان تبعید شده؛ البته به عنوان حاکم. تصمیم میگیره که به ارمنستان بره و پروشات رو ببینه. از طرفی هم پروشات از جوانان ورزیده و خوشچهره و به قول خودمون خوش استایل بدش میاد و... خب فکر کنم تا همین جای داستان که گفتم معلومه که چرا بهش 2 ستاره دادم. البته باید این رو بگم که این امتیاز رو آروشا تو 21 سالگی داده. شاید اگر همون آروشای ناآگاه دوازده ساله که رمان رو خوند امتیاز میداد، نتیجه خیلی فرق میکرد. پس مهمترین نکته؛ اگر از تاریخ ایران و دورهی هخامنشی اطلاعاتی دارید این رمان براتون جذاب نیست. در واقع فضاها تاریخیه ولی رفتار و کنش شخصیتها و حتی اتفاقات انقدر با تاریخ مستند تفاوت داره که مدام از خودتون میپرسید: آخه یعنی چی؟! آخه چرا؟! بخوام دقیقتر بگم، پروشات تو اون فضا مثل روانیهاست. چیزهایی براش دغدغهست که تا همین صد سال پیش هم کسی بهش فکر نمیکرده. مسائلی که مطرح میشه، پیشبرد داستان و جزئیاتش جوریه که انگار قرار بوده ماجراها در زمان ما رخ بدن ولی نویسنده طی یک عملیات انتحاری تصمیم گرفته ببرتشون به دورهی هخامنشیان. همین باعث شده که خیلی از اتفاقات و مکالمات و کنشها به شدت مصنوعی بشه. «شبهای پاسارگارد» رمان خوبیه ولی فقط رمانه؛ بدون پسوند تاریخی. اگر فضاهای تاریخی رو دوست دارید بهتون توصیه میکنم بخونیدش؛ صرفا به عنوان یک رمان. دو ستاره هم برای فضاسازی.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.