یادداشت زهره دلجوی کجاباد

ترس و لرز
        اگر اول عزاداران بیل را خوانده باشید این کتاب در مقایسه با آن و انتظاری که داستانهای آن کتاب در شما ایجاد می‌کند، چندان رضایت‌بخش نخواهد بود. مدام در طول خواندن کتاب با خودم گفتم این کجا و عزاداران بیل کجا؟ توصیف وضعیت و موقعیت خیلی کم در داستانها وجود دارد و بیشتر حول گفت‌وگو  می‌چرخد. برای همین بیشتر شبیه نمایش‌نامه شده تا داستان. ولی همان معدود توصیف‌هایی هم که در خلال گفت‌وگوها دیده می‌شود و بیشتر مربوط به توصیف دریا، هوا یا ماه است، با ساده‌ترین کلمات، زیباترین توصیف‌ها خلق شده که نشان از مهارت و استعداد ساعدی در کار کشیدن از زبان دارد. مثلا جایی می‌گوید: « باد اول شب خوابیده بود و ماه، کوچک و قرمز بالای برکه‌ی ایوب آویزان بود.»  
شخصیت‌هاچنان ساده و بدوی رفتار می‌کنند که کمی باورپذیری رفتارهایشان برای مخاطب دشوار می‌شود. مثلا در داستانی زکریا به سادگی خواهرش را به عقد مرد ناشناسی که خود را فردی باسواد و پولدار معرفی می‌کند درمی‌آورد. عجیب اینکه دیگر اهالی روستا هم او را برای این کار تشویق می‌کنند. زکریا در این مجموعه داستان شخصیتی مشابه اسلام در عزاداران بیل دارد. انگار او مغز متفکر آبادی است. ولی در این مجموعه داستان به هیچ وجه به اندازه‌ی عزاداران بیل کاراکترش کامل ساخته و پرداخته نشده است. اسامی شخصیت‌ها هم به نظرم با جغرافیای وقوع داستانها که در آبادی کوچکی در جنوب کشور و کنار ساحل دریا است، تطابق ندارد. از خواندن کتاب لذت بردم اما هرگز نتوانستم این فکر را از سرم بیرون کنم که ساعدی با بی‌حوصلگی و عجله داستانهای این کتاب را نوشته است.
      
2

11

(0/1000)

نظرات

خخ اسم کتاب ترس و لرز هست لذا کاریزماش رو نویسنده تاثیر داشته .شوخی کردم ببخشید ولی عزاداران بیل به حق و به واقع یک کار عالی هست .

1