یادداشت negarin
1404/5/8
چه بسیار عمرها و زندگیها در این راه، راه این اشتباه (شاعری)، تلف شده است، چون تقریبا اغلب مردم میخواهند، هوس بسیار دارند که از این فضیلت و هنر، یعنی شاعری بهرهمند باشند و میپندارند که هستند. از این جهت به عقیدهی من تلفات شعر و شاعری شاید از تلفات همه حوادث طبیعی و غیرطبیعی در طول تاریخ بشریت بیشتر باشد. از سیل، زلزله، جنگ، بیماری و... این آفت پرتلفات مثل یک بیماری به ظاهر بیآزار، اما در واقع خطرناک و متاسفانه علاجناپذیر، مخصوصا در کشورهایی که همیشهی خدا گرفتار و بیمار و مبتلا بودهاند و دورههای ستمدیدگی و عقبماندگی و مغلوبیت، انحطاط و بندگی و اسارت بسیار داشتهاند و دارند، در اینچنین کشورها تلفات شعر بیشک بیشتر از تلفات همهی جنگها و حوادث شوم بیماریهای عمومی بوده و هست و هنوز این ضایعات به قدر و قوت خود باقی است. و همین وفور و فراوانی یعنی بسیاری شعرای مادون درجه یا درجهداران از دو و سه پایینتر، دلیل روشن و بارز بر انحطاط و عقبماندگی کشورهاست. هیچ نوع پیشگیری و مداوایی هم متاسفانه سودی ندارد، جز اینکه کشور به سمت آزادی و آبادی و رشد برود، آنوقت مردم به دنبال کار و زندگی خود خواهند رفت و از این بیماری و توهم نجات شفا پیدا خواهند کرد و امر شعر به عهده اهلش خواهد افتاد. یعنی همان تک و توک دیوانگان و شعرای واقعی و حقیقی. -بخشی از مصاحبه مهدی اخوان ثالث
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.