یادداشت نعیمک
1403/12/25
حسوحال خواندن «خودِ» کتاب تیستو برایم جالب بود. کتابی که من دارم برای قبل انقلاب بود و اینکه کتابی برای کانون باشد و این همه از عمرش گذشته باشد حس عجیبی داشت. کیفیت و قطع کتاب خیلی خوب بود و هنوز وقتی کتابهای قدیمی کانون را میبینم نمیدانم چه شکلی با آن کیفیت خوب چاپ میکردند. کتاب را دوست ندارم. برای من در دستۀ کتابهای «شعار»ی است که نویسنده میخواهد چیزی یاد بدهم و آنچه بلد است و ذهن روشنش را دربرمیگیرد در ادبیات کودک به حلقم بریزد. در واقع گونهای از ادبیات که همیشه تعریف ادبیات میشود. دقیقاً شکلی از ادبیات که کتابخوان و نویسنده را در دستهای بالاتر از دیگران قرار میدهد چون میتواند یاد بدهد یا آن قدر با فهم و کمالات است که میتواند چیزهایی بخواند که در آن چیزی هست؛ و نه از جرفهای سطحی. کتاب تلاشی است برای اینکه حرفهای گندهگنده بزند که عجیب هم نیست و بخشی از ادبیات همین بوده، و هست. . حالا هم به شکلی مدرنتر بچهها را درگیر ذهنیات خودمان میکنیم و با تصویرسازی زیباتر حرفهای آموزنده میزنیم. از نظر داستانی بسیار ساده و سرراست قصهاش را روایت میکند. با دل خوش پندش را میدهد و قصه را تمام میکند. اتفاق جالب برای تصویرسازیها بود که کمی ترسناک و خشک به نظر میرسند اما حس عجیبی داشتند. تکنیک ساده و زوایای نقاشی شده و قطعها جالب بود و یک تصویری از کتاب برایم میساخت که واقعاً کمککننده بود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.