یادداشت علیرضا نوریان
1402/4/19
دکتر حسابی بعد از تحصیل در چند رشته دانشگاهی، مدرک دکترای فیزیک را از دانشگاه سوربن فرانسه گرفتند. ایشان میدانستند که برای شکوفایی استعداد سرشارشان باید به دانشگاههای برتر دنیا بروند و میدانستند که آینده جذابی منتظرشان است. اما ایشان تصمیم دیگری گرفتند و به شورزار علم و دانش که همان ایران آن دوران باشد سفر کردند. جایی که دانشگاهی نبود که ایشان بخواهند در آن تحقیق کنند. بعد از بازگشت به ایران اولین پروژهای که قرار شد انجام بدهند نقشهبرداری راه بندرلنگه به بوشهر بود. دکتر حسابی برای انجام این کار به سفری بسیار سخت در این مسیر میروند و یک سال و نیم طول میکشد تا نقشهبرداری انجام شود. بعد از پایان پروژه تازه متوجه میشوند که پروژه سرکاری بوده و قصدی برای اجرای آن نیست. در واقع ایشان نه تنها از مسیر شکوفایی علمی خود باز میمانند و به جای کار پژوهشی در آزمایشگاه، کار یدی روی زمین را انتخاب میکنند؛ بلکه حتی ارزش زحمات ایشان هم شناخته نمیشود. با همین روحیه جهادی مابقی زندگی این بزرگوار صرف ساختن دانشگاه، بیمارستان، مراکز علمی، سازمان انرژی اتمی، رصدخانه، کارخانه و اجرای پروژههای متعدد دیگر میشود. بعد هم که وظیفه ایجاب میکند وزیر فرهنگ و نماینده مجلس میشوند. راهی که دکتر حسابی انتخاب کردند، برگشتن و ساختن بود ولی متاسفانه بسیاری از نخبگان امروز ما رفتن را انتخاب میکنند. من فکر میکنم دکتر حسابی بار مسئولیتی را بر دوش خود احساس میکردند که بسیاری از نخبگان امروز جامعه ما خود را در آن شریک نمیدانند. مطمئنم که همه نخبگان جامعه دوست دارند که مشکلات ایران حل شود ولی بسیاری از آنها فکر میکنند که دیگران وظیفه دارند این مشکلات را حل کنند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.