یادداشت محمدجواد شاکر آرانی
1403/6/1
3.4
20
روزهای آخر مرداد، بوی جنگ دارد، دقیقترش بوی روزهای آخر جنگ و بعدش کشوری که هشت سال از مرزهایش دفاع کرده و حالا باید تکانی به خودش بدهد و سراغ زندگی برود. ۲۶ مرداد سالروز بازگشت اسرای ایرانی به خاک وطن در سال ۱۳۶۹ است و ۲۹ مرداد هم سالروز پایان جنگ و برقراری آتشبس بین ایران و عراق در سال ۱۳۶۷. روایت رسمی درباره جنگ در این حدود پنجاه سال بسیار تولید و منتشر شده؛ روایتهایی که در آن از جنگ با تعبیر دفاع مقدس یاد میشود و به تبعش، جنگ همراه با تکتک جزئیاتش جنبهای آسمانی و فرازمینی و معنوی دارد و شایسته تقدیس است. اما بودهاند در این میان روایتهایی که در آنها جنبه انسانی و زمینی جنگ پررنگتر به چشم آمده و آدمها و اتفاقات جنگ ملموستر و واقعیتر گفته و شنیده شدهاند. مجموعه داستان کوتاه «من قاتل پسرتان هستم» یکی از بهترین نمونههای این روایت واقعیتر و زمینیتر از جنگ است که روایت رسمی را حسابی به چالش میکشد. احمد دهقان، نویسنده این مجموعه که خودش از ۱۵ تا ۲۲سالگیاش را در جنگ گذرانده، در ده داستان کوتاه این کتاب از تبعات جنگ بر آدمهای معمولی جامعه ایران میگوید و تصویر قدسی روایتشده از جنگ را میشکند؛ رزمندگانی که حسینوار نجنگیدهاند و بازماندگانی که زینبوار اسوه صبر و استقامت نبودهاند. سیر اتفاقات و وقایع هم در این کتاب آنقدر دارک هست که خوانندهای را که همیشه شنونده روایتهای رسمی از جنگ بوده، در بهت و حیرت و استیصال فرو میبرد. در این کتاب مادر شهیدی را میخوانیم که از فراق پسرش کارش به جنون میکشد و چند استخوان را از بیابان با خودش میآورد و برایشان مادری میکند و سرانجام هم همراه با استخوانها خودش را در کارون غرق میکند. اعتراف رزمندهای را میشنویم که در کشاکش عملیات برای حفظ جان سایر رزمندهها مجبور میشود جان رفیق نیمهجانش را بگیرد. سراغ رزمنده ساده روستاییای میرویم که وسط میدان جنگ به فکر گیاه و حیوانیست که اطرافش زندگی میکنند و آخر هم بدون آن که بلد باشد تیری شلیک کند، تیری به جانش مینشیند و شهید میشود. «من قاتل پسرتان هستم» کتاب کمحجمیست و سریع میتوانید به آخرش برسید، هرچند هضم قصههایش (که رگههایی در واقعیت هم دارد) آسان نیست.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.