یادداشت محدثه زنگانه

        خیال‌باز...
جز اون کتاب‌هایی که نمی‌دونم از کجا و چطوری در موردشون صحبت کنم.
داستان کتاب شاید خیلی خاص و متفاوت نباشه،
داستانی که همه ما می‌دونیم، فقر و زندگی سخت مردمی که زیر پاهاشون منبع ثروت و درامد این کشوره اما سهمی ازش ندارن.
اما شخصیت‌های کتاب متفاوت و جذابن، انقدر زیبا از صنعت جان‌بخشی استفاده شده که احتمالا مثل من تا نیمه کتاب متوجه نشید که شخصیت ایکس وجود خارجی نداره. (دیگه هیچی نمی‌گم اسپویل نشه)

فضای کتاب سیاهه، اما نه از اون قبیل کتاب‌های تاریکی که مستقیم از یک درد اجتماعی یا طبقه خاصی بگه. درد یک کودک، کودکی که از لحاظ ظاهر و درکش از محیط اطراف متفاوت‌تر از بقیه بچه‌هاست.

کودکی که خیال‌بازه و می‌خواهد دستگاهی بسازه تا خیالات و خاطراتش رو توی اون ذخیره کنه.

متن کتاب بسیار روانه، این دومین کتاب تمام محاوره‌ای بود که خواندم اما داستان برای من سخت پیش می‌رفت، شاید چون شلوغی خاصی داشت و سبک و شخصیت‌ها برام قابل لمس نبود‌.

با همه این‌ها خیال‌باز رو دوست دارم چون متفاوت از بقیه داستان‌های ایرانی بود ولی کتابی نیست که بتونم به کسی پیشنهادش کنم.
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.