یادداشت زینب

زینب

زینب

1404/5/7

        «هیچ‌چیز در امان نیست. نه خانه‌شان، نه اموالشان، نه آزادی‌شان و نه شرافتشان.
از خیلی وقت پیش به این نتیجه رسیده بود که تنها راه رهایی از این جباریت، کشتن جبار است. بقیه کارها بی‌فایده است. می‌بایست کسی را نابود می‌کردی که تمام رشته‌های این تار عنکبوت هول انگیز به او ختم می‌شد…»

موضوع اصلیِ سورِ بز، دوران حکومت رافائل تروخیو و خشونت‌های فیزیکی و روانی‌‌ای هست که نسبت به مردمش داشته.

کتاب قراره از چند مسیرِ متفاوت که در انتها به یک نقطه‌ی مشترک می‌رسن، داستان رو روایت کنه.
داستان غیر خطی پیش می‌ره، بین گذشته و حال در رفت‌وآمده و برای همین شاید اولش کمی گیج‌کننده باشه، ولی کم‌کم مخاطب رو با خودش همراه می‌کنه.

روایت و خط‌‌زمانی داستان رو تقریبا می‌شه به سه بخش و سه‌ دسته شخصیت تقسیم کرد:

 - بخش‌های مربوط به افرادی که هرکدوم به شکلی و با انگیزه‌ی شخصی و غیر شخصی، از تروخیو نفرت داشتن و تصمیم‌ به کشتن تروخیو گرفتن.

- بخش‌هایی که تمرکزشون روی زندگی تروخیو، خانواده‌ش، روابطش، بیماری و ضعف‌هاش بود.

- بخش‌های مربوط به اورانیا دخترِ یکی از افراد مهمِ حکومت تروخیو، که بعد از ۳۵ سال به زادگاهش، دومینیکن، برگشته و از خاطرات تلخِ قبل از رفتنش می‌گه. 

وقتی کتابِ  چرا ادبیات و مصاحبه‌ی یوسا رو می‌خوندم، به این کتاب و تحقیقاتی که قبل از نوشتنش داشت هم اشاره شده بود؛
این‌که با قربانی‌های اون دوران، همکارهای تروخیو و شکنجه‌گرها هم صحبت کرده‌بود! 

«آدم به حیرت می‌افتد که چطور ممکن است چنین مردی و چنین نظامی جامعه را چنان فاسد کند که تروخیو به معنای واقعی  محبوبِ بیشترِ مردم باشد. می‌دانید وقتی او در کشور سفر می‌کرد، روستایی‌ها که از زن‌دوستیِ او با خبر بودند، زنانِ خانواده‌ی خودشان را به او هدیه می‌دادند!»
[بخشی از مصاحبه‌ی یوسا از کتاب چرا ادبیات]
      
46

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.