یادداشت عین جوادزاده

عین جوادزاده

عین جوادزاده

14 ساعت پیش

        ببین، «بندها» زیاد خوشگل و راحت نیست — خوبه ها اما نه برای هر کسی. استارنونه در توصیف احساسات خردشده، قلب‌های پنهان شده و فاصله‌هایی که حتی دیده نمی‌شن، استادانه عمل کرده. وقتی واندا با نامه‌ش شروع می‌کنه، خواننده حس می‌کنه وارد یک جنگ شخصی با سکوت‌ها شده. اما مشکلش کجاست؟ اینکه گاهی داستان اون‌قدر آروم می‌ره که ممکنه وسطش بگی «کمی بیشتر هیجان بده».
ساختارش قشنگه: زمان‌های گوناگون، زاویه‌های متفاوت. اما همین باعث میشه بعضی وقتا آدم گیج شه که الان کیه؟ کجا؟ چه دوره‌ای؟ و آیا این‌ها بهم وصل می‌شن یا نه؟
واندا و آلدو شخصیت‌های واقعی‌اند، ولی وقتی تأمل زیاد باشه، تحرک کم میشه. وقتی رازها نصفه رها بشن، ممکنه حس کنی چیزی کم گذاشته.
اگر اهل رمان روانی، تأملی و کند ولی پرماجرا هستی، «بندها» برات طلاست. اما اگر دوست داری داستانی که یهو بکوبه تو و جلو بره، ممکنه بعضی بخش‌هاش اذیتت کنه. بهش فرصت بده، بعضی بخش‌هاشو کند بخون، بعد برگرد و فکرش کن.

نمره کلی من به کتاب از (۱ تا ۵): ۳

دلایل:

نثر و احساس:  قویه. استارنونه در توصیف احساسات، سکوت‌ها و لایه‌های روانی روابط عالی کار کرده است.
ساختار روایی: نوآورانه است با زمان‌های موازی و دیدگاه‌های موازی، که باعث می‌شوه داستان دینامیک داشته باشه.

عمق: خیلی  در نشون دادن زخم‌های رابطه و تأثیر گذشته بر حال خوبه

ضعف‌ها:
گاهی سرعت روایت پایینه، بعضی بخش‌ها ممکنه برای خواننده خسته‌کننده بشه.
بعضی رازها خیلی مبهم می‌مونن؛ برای خواننده‌هایی که دوست دارن همه چیز دقیق معلوم باشه، ممکنه آزاردهنده باشه.
تمرکز زیاد بر روان‌کاوی ممکنه از «داستان صرف» کم کنه؛ اگر انتظار درام اکشن داشته باشی، ممکنه ناامید بشی.
نمره‌های تک‌بعدی:

نثر و زبان: ۴
ساختار: ۳.۵
شخصیت‌پردازی: ۴
جذابیت داستانی: ۲.۵
انسجام کلی: ۳

      
1

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.