یادداشت پرستو خلیلی

        سلام
این کتاب از اون کتابهایی بود که چون عنوانش جالی بود خریدم و خیلی وقت بود توی کتاب‌خونه‌‌م خاک می‌خورد.
خلاصه ای درباره کتاب:
این کتاب درباره ی پرونده ی قاتلی به نام رودریک مک‌ری هست.
رودریک با یک خواهر بزرگتر و یک جفت 2قلو و پدرومادرش در روستایی در اسکاتلند زندگی می‌کردند. مادر رودریک بعد از به دنیا آوردن بچه ی آخر از دنیا میره و بعد از مرگش افسردگی و ناراحتی روی زندگی همه ی خانواده تاثیر میذاره.
خواهر بزرگتر رودریک، جتا، ازافسردگی زیاد به کارهای داخل منزل روی می‌آره و دیگه اون دختر شاد و جذابی که بود از بین میره و یه جورایی سعی داره یا شاید هم مجبوره که جای مادر رو برای همه ی افراد خانواده پرکنه!
و رودریک بعد از مرگ مادرش کلا از بازی زندگی خارج میشه و دنیاش رو گم میکنه . مرگ مادر خانواده روی همه ی افراد خانواده تاثیر می‌ذاره ولی اون ها فقط سعی می‌کنن این موضوع رو ندیده بگیرند.
رودریک بزرگ میشه، مجبور میشه مدرسه رو رها کنه، درحالی که از نظر معلمش او باهوش ترین وزرنگ ترین شاگردی بوده که تاحالاداشته. رودریک سعی میکنه از زندگی و قوانین زندگی سردربیاره ولی این خانواده توی روستا یه دشمن داره که نمیذاره آب خوش از گلوی خانواده ی مک‌ری پایین بره.
بخاطره همین خانواده مک‌ری زندگی خوبی ندارن.
توی این ماجرا یه اتفاق عجیب میوفته، سه نفر به قتل میرسند و وکیل رودریک سعی میکنه این پرونده رو حل کنه

راستش این کتاب من رو به شدت افسرده و ناراحت کرد طوری که وقتی حدود 90-100 صفحه از این کتاب رو خوندم سه یا چهار روز از کتاب فاصله گرفتم.
خانواده ی مک‌ری واقعا زندگی بدی رو سپری کردند، واقعا این داستان برای خوندن آسون نبود. رودریک و پدرش بعد از مرگ مادرش سعی کردند درست زندگی کنند، از قوانین سردربیارند، سعی کردند جلوی زورگویی و شرارت بایستند ولی به نظرم هر آدمی هم کاسه ی صبری داره!!
و کاسه ی صبر رودریک درآخر لبریز شد.
پ.ن1:من با کتاب مشکلی نداشتم فقط اینکه ما میدونیم قاتل کی بود، حتی اعتراف هم کرد، عجیب بود که چرا وکیلش سعی داشت این موضوع رو رد کنه.
پ.ن2:رودریک مک‌ری (شخصیت اصلی داستان)، گریم مک‌ری (اسم نویسنده)!! نمیدونم باهم نسبتی دارن یا نه:)
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.