یادداشت Ãsemoon✨🪐

Ãsemoon✨🪐

Ãsemoon✨🪐

7 روز پیش

        این کتاب به نظرم برای دبیرستانی های متوسطه اول و دوم خوبه ولی برای دانشجوها و بالاتر نه

اگه بخوام  فرهنگی بهش نگاه کنم نوشته شدنش تو این وانفسای رمان های زرد خوبه ، یه رمانی که علی رغم امنیتی بودنش ، کثافت نویسی های بعضی رمان های دیگه رو نداره و رمان سالمی محسوب میشه، لا به لای صفحات با پی نوشت ها اطلاعات اولیه خوبی از موساد و اسرائیل و ایران به مخاطب نوجوان خودش می ده ،  یه پس زمینه عاشقانه هم داره که برای مخاطب کشش ایجاد می کنه تا تهشو بخونه 

فضای کتاب ترکیبی از این کتابایی بود که قبلا خوندم « چایت را من شیرین می کنم» / «حیفا» / «پنجشنبه فیروزه ای» ، با این تفاوت که من خوندن هیچ کدوم از این سه کتاب رو به احدی  پیشنهاد نمی کنم ولی باروت خیس رو چرا، ویژگی های منفی اونارو خیلی کمتر داره و برای نوجوونا خوبه

اما خب اگه بخوام حس شخصیم از این کتابو بگم:
اولش ادبیات کتاب جذابه ولی خیلی زود به تکرار  می افته ، اصراااار بر استفاده از کلمات عجیب برای افعال عادی از یه جایی به بعد دل رو می زد : «کمرم زوزه کشید»!
و همینطور تکرار کلمات سیگار ، قهوه،  درد جای زخم ، سیگار ، قهوه، درد جای زخم و همین دور تا آخر

شخصیت اصلی داستان هم طبق ادعا یه دختر قوی! اما خب به نظرم بیشتر  زخم خورده و تا حدی تکراری!

داستانش هم کشش داره ولی پایانش رسماً سر هم بندی بود که خب با توجه به تم کتاب قابل پیش بینی بود
البته ظاهرا این کتاب یه جلد بعدی هم داره، شاید اونجا قراره پایان درست و اصلی رو ببینیم نمی دونم
حالا با این همه نقد چرا تا ته خوندمش؟ چون می خواستم به یه دختر نوجوون هدیه بدم و چشمم از رمانهای امنیتی قبلی ترسیده بود :)

فقط من دوتا چیزو تو این مدل کتابا نمی فهمم: 
چرا این کتابا دوست دارن روابط دوتا دختر و پسر مذهبی نامحرم رو عادی تر از چیزی که درسته نشون بدن؟
و اینکه چه اصراری به این حجم از توصیف سیگار کشیدن هست؟

      
57

8

(0/1000)

نظرات

نبات

نبات

7 روز پیش

نظرتون کاملا به جا بود،احسنت🌷👏👏

1