یادداشت

فرکانس زندگی پس از مرگ: اثبات علمی تماس معنوی و تغییری که آن آگاهی در زندگیتان ایجاد می کند
        هیچ راه ارتباطی واقعی و اختیاری میان عالم ارواح و عالم دنیا وجود ندارد، مگر برای شخصی که در عالم به مراتبی از مراتب ولایت تکوینی رسیده باشد. یعنی یا برای حجت‌های خدا و انبیا و یا برای کسانی که از طریق فانی شدن و تبعیت محض در ایشان به مراتبی از مراتب ولایت تکوینی رسیده‌اند نظیر سلمان و دیگر اولیای خدا و عرفای حقّه که از طریق عبودیت و تبعیت محض از ولایت اهل بیت علیهم السلام به مراتبی از عالم ولایت رسیده‌اند.
لذا آنچه که به عنوان ارتباط با ارواح یا احضار ارواح مطرح می‌شود، در واقع ارتباط با اجنه است؛ بر طبق روایات با هر انسان دو جن متولد می‌شود و مشغول می‌شود به آن شخص و اطلاعات بسیار کاملی از او و زندگی‌ و حتی افکار و احساساتش دارد؛ شخص مدعی احضار ارواح در واقع با جن یا اجنه‌ی مرتبط با آن شخص متوفی ارتباط بر قرار می‌کند که از قضا آن اجنه حتی می‌توانند خود را به شکل آن متوفا ممثل کنند. باز در روایات داریم که ساحری بزرگ انسانی را می‌کشته و بعد ادعا می‌کرده او را زنده می‌کند و مردم می‌دیدند که شخصی به مانند او بعد از کشتنش زنده به نزدشان می‌آمده و بعد می‌رفته. در روایات بیان شده که این شخص دوم جنی است که خود را به شکل آن شخص ممثل کرده و ساحر و یا اجنه قوای مرده کردن زنده ندارند، چرا که این امر و امور نظایر آن منحصر است در ولایت الهی. اساساً‌ سحر قدرت تغییر ماهیت و زنده کردن مرده را ندارد، علت سجده‌ی ساحران بر موسی علیه السلام همین بود. زیرا می‌دیدند افق دخل و تصرف و تحول حرکت حضرت موسی افق ورای افعال آن‌هاست. برای تقریب به ذهن، سحر مانند واکنش شیمیایی است. شما آب و قند را قاطی کنید، آب شیرین خواهید داشت، اما خواص آب و خواص قند تغییر ذاتی نمی‌کند. اما عمل اولیای خدا که ناشی از ولایت الله و تولی ایشان به ولایت الله است مانند واکنش هسته‌ای است، ماهیت را تغییر می‌دهد. بر طبق صریح روایات، ساحر نمی‌تواند انسان را مسخ کند و تبدیل به حیوان کند، نمی‌‌تواند مرده زنده کند، حتی نمی‌تواند فقر و پیری و مرگ را از خودش دفع کند بنا بر فرمایش امام صادق علیه السلام، اما اولیای خدا در صورت امر و اذن الهی می‌توانند به قدرت الهی در این امور تکوینی دخل و تصرف نمایند. انسان را به حیوان، مرد را به زن، مرده را به زنده، تصویر را به جاندار و... تغییر دهند.
از این مقدمه که بگذریم، چنانچه بیان شد، تکوینا امکان ارتباط اختیاری یک شخص با یک روح در عالم برزخ وجود ندارد، اگر کسی ادعا کند با اختیار خود هر گاه بخواهد می‌تواند با ارواحی از درگذشتگان ارتباط بگیرد و خبر بیاورد، در واقع با اجنه‌ای است که از آن متوفی و خاطرات و افکار و احساساتی و وقایعی که بر او گذشته مطلعند، از اوضاعش در برزخ هم مطلع نیستند چون اجنه به غیب راهی ندارند به گواه قرآن کریم و آینده و برزخ نیز از مظاهر غیب به شمار می‌آیند.
لذا پذیرش ادعای ذکر شده در کتاب تالی فاسدهای فراوان دارند چرا که همینک در ایران خودمان نیز کلی افراد هستند با همین ادعا و اقوال عجیب و قریب هم می‌گویند نسبت به گذشته‌ی متوفا که عرض شد همگی می‌‌تواند درست باشد بدون آنکه به واقع از روح اخذ شده باشد. اما بعد مثلا بگوید روح دارد می‌گوید که ارث نباید به فلان بچه برسد و... خلاصه تالی فاسد‌های فراوان از این جنس.
علاوه بر این کتاب خزعبلات بسیاری در خصوص بهشت و جهنم و برزخ دارد با ادعای ارتباط با ارواحی که در این عوالم بوده‌‌اند که بسیاری‌شان متعارض است معارف مسلم وحیانی اعم از صریح آیات قرآن کریم و روایات صحیحه در باب برزخ و قیامت و بهشت و دوزخ و به راحتی می‌تواند تشکیک ایجاد کند در مخاطب. (به عنوان نمونه در فصل دهم با عنوان جایی مثل جهنم وجود ندارد در صفحات 248تا255 در نهایت می‌گوید بعد از کلی تجربه‌ی ارتباط با ارواح و کلی بررسی روی تمام افسانه‌های و ادیان و آیین‌ها نظر قاطع من این است جایی به اسم جهنم وجود ندارد و عشق نامحدود انرژی الهی که ما خدا می‌نامیم، روح‌ها را به رنج ابدی محکوم نمی‌کند و جهنمی بعد از مرگ وجود ندارد و جهنم واقعی مادی و موقت و در همین دنیاست و آن همین گرفتاری‌های روحی و ذهنی و مشکلات زندگی است، این جهنم است.)
علاوه بر این مباحث به اصطلاح علمی نویسنده نیز شبه علم است و اثبات نشده و نقدهایی جدی بر آن وارد است! (نظیر بافتنی‌های ص142 خط 4 تا 13)
لذا در مجموع کتاب مجموعه‌ای از مهملات است که تشابهات زیادی هم با جهان‌بینی پر از نقص و اشکال و تناقض هندوییسم دارد.
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.