یادداشت سامان

سامان

سامان

1403/9/30

        در تمامی رویدادهای مهم تاریخی مثل جنگ ها و کودتاها و قحطی ها و انقلاب ها و .... که اتفاق میفته،زندگی مردمانی عادی در جریانه .جولایی یک تکه از تاریخ رو انتخاب کرده که در این کتاب سالهای 1320 تا 1323 خورشیدی بازه مد نظر اوست و داستان خانواده ای رو روایت کرده.راوی داستان پسری است به نام کامیار که پدر و مادرش رو از دست داده و با پدربزرگ و مادربزرگ و سه دایی خودش که حضور پر رنگی در داستان دارند و همراه خاله سودابه زندگی می‌کنند.این خانواده در رفاه کامل زندگی میکنند و حتی روزهایی که قحطی نان و مواد غذایی در ایران موج میزنه،پدر بزرگ با توجه به قدرت و نفوذی که داره،کامیونی از مواد غذایی رو به منزل میاره تا خانواده از این بابت مشکلی نداشته باشند.شخصیت های واقعی مثل بزرگ علوی،تقی ارانی،بانو قمر و سرپاس مختاری در داستان حضور دارند که البته نقش مهمی در پیشبرد داستان ندارند.ماجراهای عاشقانه و اشغال ایران توسط متفقین و قحطی پس از اون و زندانی و آزاد شدن یکی از شخصیتها و اتفاقات بعد از اون که در ده قسمت نوشته شده شاکله اصلی جدید ترین اثر جولایی رو تشکیل میده.
"برآمدن آفتاب زمستانی" کتاب آنچنان خوبی نبود .به من حق بدین و اجازه بدین جزو آثار عالی جولایی قرارش ندم وقتی "سوء قصد به ذات همایونی" با اون شکل روایت جذابش وقتی "شکوفه های عناب" با اون نثر تمیز و دلنشینش ، وقتی "خنده خورشید اشک ماه" با اون همه اتفاقات جذاب و خواندنی رو خواندم و حظ وافر ازشون برده ام،انتظارم از نویسنده محبوبم بالا رفته باشه . جولایی رو از مهمترین نویسنده های زنده این مملکت میدونم و همیشه گفتم که قوت و قدرت قلم جولایی خیلی بیشتر از معروفیتی است که داره.طبعا منی که تمامی آثار جولایی اعم از داستان کوتاه و رمان رو خوندم،خودآگاه ناخودآگاه دست به قیاس با سایر آثارش میزنم و ممکنه نظرم با کسی که این کتاب رو به عنوان اولین اثر از جولایی بخونه متفاوت باشه.
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.