یادداشت عسکری فضل اله نژاد

        **خلاصه‌ی کتاب «من پیش از تو» (Me Before You) اثر جوجو مویز:**  

**داستان اصلی:**  
لوئیسا کلارک (لو)، دختری شاد و پرانرژی اما بی‌هدف، پس از از دست دادن شغلش در کافه‌ای محلی، به عنوان پرستار و همراه ویل ترینور استخدام می‌شود. ویل که قبلاً یک مرد موفق و ماجراجو بود، پس از یک تصادف موتورسیکلت به فلج چهاراندام مبتلا شده و به زندگی روی ویلچر محدود شده است. او افسرده و تلخ است و قصد دارد به زندگی خود با کمک «خودکشی همراه» پایان دهد.  

**رابطه‌ی لو و ویل:**  
لو با وجود ابتدایی بودن مهارت‌های پرستاری، با انرژی و خوش‌قلبی خود کم‌کم به قلب ویل راه پیدا می‌کند. او سعی می‌کند با برنامه‌ریزی سفرها و تجربه‌های جدید، به ویل نشان دهد که زندگی حتی در شرایط سخت هم ارزش زیستن دارد. اما ویل همچنان بر تصمیم خود پافشاری می‌کند.  

**تعارض و پایان داستان:**  
لو متوجه می‌شود که خانواده‌ی ویل فقط برای شش ماه او را استخدام کرده‌اند تا شاید بتواند نظر ویل را عوض کند. او ناامید می‌شود اما عاشق ویل می‌شود و سعی می‌کند او را منصرف کند. با این حال، ویل در نهایت به سوئیس می‌رود و در آنجا با کمک پزشکان، زندگی خود را به پایان می‌رسد. قبل از مرگ، بخشی از ثروتش را برای لو به ارث می‌گذارد تا بتواند زندگی جدیدی را شروع کند.  

**درون‌مایه‌ی اصلی:**  
کتاب به موضوعاتی مانند حق انتخاب در مرگ، عشق فداکارانه، و معنای زندگی می‌پردازد. مویز خواننده را با این پرسش مواجه می‌کند: «آیا عشق می‌تواند کسی را که نمی‌خواهد زنده بماند، نجات دهد؟»  

**نکته:** این کتاب ادامه‌ای با عنوان «پس از تو» (After You) دارد که سرنوشت لو را پس از مرگ ویل روایت می‌کند.  


      
12

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.