یادداشت مَش هانیه"

        بسم الله الرحمن الرحیم 
کتاب عجیبی بود برای من... اولش در مورد خوندنش نمیدونم چرا انقدر مقاومت میکردم، ولی بعدش نشستم ۲۰۰ صفحه‌اشو تو یک شب خوندم، تیکه آخرشم‌ توی کتابخونه تموم کردم.
تو کتاب به مهربونی شهید برونسی  اشاره زیاد شده بود، ولی نمیدونم شاید به خاطر لحن نویسنده یا چیز دیگه‌ای کل کتاب شهید برام یه شخصیت جدی و خشک بود... ولی خب آخرای کتاب تونستم بالاخره کمی صفای دل شهید برونسی رو درک کنم... 
دومین کتاب با موضوع روایت زندگی شهدا بود که میخونم (قبلی کتاب دختر شینا‌ بود) و یک نکته بسیار پررنگ و مشترک در مورد دو شهید عزیز حساسیت روی حلال و حرام چیزها بود؛ باعث شده منم بیشتر و جدی تر از قبل نسبت بهش فکر کنم.
در کل کتاب سراسر از درس‌ها و نکته‌هایی بود که میشد از زندگی این شهید خداشناس و دوستدار اهل بیت علیهم السلام به ویژه بانو فاطمه الزهرا سلام الله علیها، گرفت؛ یه چیزی تو وجود این شهید بزرگوار بود که من کشف نکردم، برای همین بعدتر‌ و پخته‌تر حتماً دوباره به این کتاب سر میزنم؛ والسلام.