یادداشت محمدرضا ایمانی
1403/7/11
آقای دانایی خواهر زاده جلاله و این کتاب هم به صورت پرس و پاسخ تدوین شده. کتاب متشکل از سه بخشه؛ بخش اول مربوط به جلال، بخش دوم شمس و بخش سوم تعداد زیادی تصویر. حقیر فقط بخش جلال رو خوندم با یکسری عناوین جالب از بخش شمس. من حیث المجموع کتاب بدی نیست اما چنتا نکته منفی داره: ۱- میزان تحلیلهای شخص آقای دانایی خیلی بیشتر از خاطرات عینیه و این برای خوانندهای که ابتدای مسیر آشنایی با جلال نیست، اذیت کنندهس. ۲- هم مصاحبهگر و هم مصاحبهشونده تو متن خیلی طرفداری جلال رو میکنن و این قسمت به شدت رو مخه. بعضی جاها سوالهای مصاحبهگر اونقدر جهت داره که بیشتر به کنایه شبیهه تا سوال. ۳- کتاب تقریبا در ادامه پروژه امامزاده سازی از جلاله. نامعقولانهترین جای کتاب بخشهای درباره کانون نویسندگانه. آقای دانایی جوری ماجرا رو تعریف میکنه که گویی همه اعضا ابواب جمعی جلال بودند. شاید باورتون نشه ولی واقعا حتی از لفظ ابواب جمعی هم استفاده میکنه. شاید این قضیه حقیقت داشته باشه و جلال نوک پیکان این قضیه بوده. منتهی واقعا تو اون جمع کسایی هم ردیف جلال حضور داشتند ولی کتاب جوری قضیه رو طرح میکنه گویی جلال خورشید جمع بوده و بقیه چون ستارههایی در کنار او سو سو میزدند. من حیث المجموع کتاب بدی نیست ولی اگه جلال پروژهتون نیست، به دردتون نمیخوره و وقتتون رو تلفش نکنید.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.