یادداشت SHIVA

SHIVA

SHIVA

6 روز پیش

        "شگفتی"، قصه نیست؛ آینه‌ای‌ست روبه‌روی نگاهِ خسته‌ی ما که سال‌هاست زیبایی را تنها در تقارن چهره‌ها و واژه‌های بی‌نقص جست‌وجو کرده‌ایم.
آر. جی. پالاسیو، با پرهیز از هر گونه سانتی‌مانتالیسم ارزان، صدای پسربچه‌ای را به گوش‌مان می‌رساند که جهان، پیش از آن‌که فرصتِ گفتن را به او بدهد، بر او قضاوت کرده است. آگوست پولمن، با چهره‌ای که گویی خطوطِ آن با دست‌های لرزان تقدیر ترسیم شده، نماد همان حقیقت خاموشی‌ست که همه‌مان می‌شناسیم و کمتر جرأتِ نگریستن در چشمش را داریم: تفاوت.
اما پالاسیو در "شگفتی"، از تفاوت قهرمان نمی‌سازد. او نه در پی ستایش زخم است، نه در تمنای ترحم. او زندگی را می‌نویسد؛ با تمام تلخی‌های راهروهای مدرسه، با سکوت سنگین نگاه‌ها، با مهربانی‌های شکننده، و با شجاعتِ بی‌نامی که تنها از دل کودکی زاده می‌شود که سال‌ها در حاشیه ایستاده است.
نبوغ این اثر، نه در داستان‌پردازی‌اش، که در معماریِ چندصدایی آن نهفته است. هر فصل، تکه‌ای‌ست از پازلی بزرگ‌تر: پدر، مادر، خواهر، هم‌کلاسی، حتی دشمن. پالاسیو صدای هر یک را می‌شنود؛ بی‌آنکه داوری کند، بی‌آنکه جانب بگیرد. و این‌چنین، شگفتی به کلاژی از انسان‌های معمولی بدل می‌شود که در مواجهه با چیزی که «معمولی» نیست، درگیر کشمکشی‌ عمیق با خویش می‌شوند.
آگوست، با آن‌که راوی اصلی نیست، محورِ درخشانی‌ست که اطرافش می‌چرخند. او جهان را نه با خشم، که با فهمی فراتر از سنش نظاره می‌کند؛ بی‌آنکه پاکی‌اش، کودکانه و ساده‌لوحانه باشد. در صدای او، نه طلب دیده شدن است، نه فریاد اثبات. تنها یک خواهش بی‌صداست: "مرا همان‌طور که هستم، ببین."
شگفتی ما را به مهربانی فرامی‌خواند، اما مهربانی‌ای که در درونِ ما پنهان مانده؛ خاموش، خاک‌خورده، و فراموش‌شده در هیاهوی قضاوت‌های هرروزه. پالاسیو با زبانی ساده اما با اندیشه‌ای ژرف، در دل مخاطبش نه اشک، که شرم می‌نشاند. شرم از داوری‌های بی‌رحمانه، از فاصله‌هایی که ساخته‌ایم، و از انسان‌هایی که پیش از شناختن، پس زده‌ایم.
و در پایان، صدای آگوست، همچون زمزمه‌ای در گوش‌مان باقی می‌ماند: "اگر انتخاب میان حق با دیگران بودن و مهربان بودن است... مهربانی را انتخاب کن."
شگفتی، در جهانِ زخم‌خورده‌ی ما، خودِ شجاعت است؛ نه شجاعت ایستادن، که شجاعتِ نرنجاندن.
سپاس، آر. جی. پالاسیو، برای این شاهکارِ کوچکِ بزرگ. اثری که با صداقتِ کودکانه‌اش، به دل‌های فراموش‌کارِ ما آموخت که گاهی، شجاع‌ترین کار در زندگی، «دیدن» است.
      
381

31

(0/1000)

نظرات

نقدی که درباره کتاب نوشتین واقعا زیباست، از خوندنش لذت بردم🌸✨.

1

lunika

lunika

5 روز پیش

آنقدر زیبا نقد شد  که دوست دارم سریعاً مطالعش کنم

1

احمدرضا

احمدرضا

5 روز پیش

چقدر یادداشت زیبایی نوشتید.
خواندن این نوشته حس و حال احوای کتاب را برای من دوباره زنده کرد. 
خیلی ممنونم:)

1

میدونید.‌.. من واقعا واقعا واقعا از این کتاب خییییییییلیییی
خوشم میاد 
و از این متن زیباتون خییییییییلیییی لذت بردم 
یکی از قشنگترین کتاب های زندگی من همین کتاب شگفتی هست واقعا فوق‌العاده است 

1