یادداشت Aylin𖧧
1403/4/28
خواستم یک ستاره کم کنم بهخاطر خیالیبودنِ شخصیت زید بازرگان، اما روایت داستان اونقدر قشنگ و دلنشین بود که نتونستم. نصف ستاره حالا. انتخاب راویها خیلی هوشمندانه بود به نظرم. هر داستان و هر بخش از زندگی حضرت عباس علیه السلام تو مناسبترین زمان ممکن و از زبانِ راوی مناسبی نوشته شده بود و اینو دوست داشتم. قلم نویسنده هم قشنگ بود خیلی. اما، اما! از اونجایی که با ورود روایت خیالی به واقعهی عاشورا شدیدا مشکل دارم، سوالم اینه که وجود شخصیتِ خیالیِ زید بازرگان چه لزومی داشت؟ یکی-دو جا اما شک کوچیکی داشتم به منبع روایت و خب من جای دیگهای نخونده و نشنیده بودم تا حالا. نه این که بخوام بگم خیلی اطلاعات دارما؛ ولی خب. پایان کتاب خیلی خیلی خیلی خیلی به دلم نشست💕😭
(0/1000)
نظرات
1403/4/29
۱. لَمَّا قَبَضَ شِمْرُ بْنُ ذِي اَلْجَوْشَنِ اَلْكِتَابَ قَامَ هُوَ وَ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ أَبِي اَلْمَحَلِّ بْنِ حِزَامٍ (اَلْكِلاَبِيُّ) فَقَالَ عَبْدُ اَللَّهِ: أَصْلَحَ اَللَّهُ اَلْأَمِيرَ! إِنَّ بَنِي أُخْتِنَا [أُمِّ اَلْبَنِينَ: اَلْعَبَّاسَ وَ عَبْدَ اَللَّهِ وَ جَعْفَراً وَ عُثْمَانَ] مَعَ اَلْحُسَيْنِ [عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ] فَإِنْ رَأَيْتَ أَنْ تَكْتُبَ لَهُمْ أَمَاناً فَعَلْتَ. قَالَ [اِبْنُ زِيَادٍ]: نَعَمْ، وَ نُعْمَةُ عَيْنٍ! فَأَمَرَ كَاتِبَهُ فَكَتَبَ لَهُمْ أَمَاناً وقعه الطف ابو مخنف بازسازی شده توسط آیت الله یوسفی غروی؛ در نورلایب می تونید مطالعه کنید. این عبدالله بن ابی محل بن حزام برادرزاده فاطمه بنت حزام یعنی حضرت ام البنین (ع) هست.
1
1
1403/4/29
همه حرفم تو یه نظر جا نشد☺ ۲. ساخت شخصیت خیالی برای پر کردن فضاهای تاریک و نامعلوم تاریخ در عین رعایت امانت و پایبندی به قسمت های مشخص و معلوم در منابع مشکلی ایجاد نمیکنه به نظرم. اصلا کار نویسنده در تبدیل تاریخ صرف به داستان و رمان همینه ولی بشرطها و شروطها، به شخصیت زید بازرگان در این قسمت وزن خاصی داده نشده بود. ۳. موضوعات بحث برانگیز دیگری هم از نظر تاریخی در کتاب هست، کلا به نظرم بهتره کتاب های غیر پژوهشی در حوزه تاریخ رو با این نگاه خوند که اطلاعات تاریخی ای که به مخاطب میده ممکنه موثق و معتبر نباشه مگر اینکه کتاب واقعا مشاور تاریخی قابل اعتماد داشته باشه یا نویسنده خودش در این حوزه صاحب نظر باشه.
3
1
1403/4/30
فرمایشتون کاملا درسته؛ اما مشکل من با اینجور روایات اینه که هر مخاطبی متوجه نیست کجای داستان واقعا اتفاق افتاده و کجاش نه. (یکیش خود من) اگه بشه کاملا به روایت اعتماد کرد که خیلی بهتره؛ حتی اگه رمان و داستان باشه. میدونید، ترسِ من از تکرار ماجرای کتاب روضة الشهداست. موضوع دیگه هم اینه که تو بعضی کتابها و داستانهای عاشورایی متاسفانه بین شخصیت خیالی و امام یا یاران و بستگان ایشون، مکالمه ایجاد میشه و از زبون حضرت چیزایی گفته میشه که ایشون در حقیقت نگفتهان. (لزوماً منظورم این کتاب نیست هاا) راستی، از اینکه اینقدر به یادداشتم توجه داشتید ممنونم😭💕
0
1403/5/1
در مورد قسمت اول صحبتتون باید بگم وقتی برای آگاهی از تاریخ، رمان و داستان رو انتخاب می کنیم ، این مسائل هم به دنبالش قطعا هست در واقع اجتناب ناپذیره، من خودم رمان ها و داستان های تاریخی رو با شک می خونم همیشه مگر اینکه به نویسنده اعتماد داشته باشم یا قبلا کتاب نقد تاریخی شده باشه در مورد قسمت دوم هم من فکر می کنم بستگی داره به اینکه این کار چه طور انجام بشه، یه وقت هست کلامی به معصوم نسبت داده میشه که واقعا از زبان معصوم صادر شده ولی نه در یک موقعیت خاص، مثلا به عنوان یک توصیه عمومی مطرح شده، حالا اگه یه نویسنده بیاد و با مطالعه کامل شرایط صدور این توصیه، آن را در داستانش و در یک موقعیت مشابه از زبان امام نقل کنه که به شان امام اشکالی وارد نکنه به نظرم مشکلی ایجاد نکنه، البته همه ی این موارد با توجه به سطح تسلط نویسنده به این موضوعات بررسی میشه و صرفا با خوندن چند تا گزارش تاریخی هم محقق نمیشه @AppleSmell333
1
1403/5/21
در کل نمیشه انکار کرد که درمورد شخصیت حضرت عباس یکی از کتابای خیلییی قشنگه. مثلا من خودم خیلیی وقت پیش که برادر من تویی رو خوندم نگاهی که نسبت به ایشون داشت خیلی خشن تر بود و اون بخشاش خیلی به دلم ننشست، ولی قلم این کتاب برام خیلی دلنشین بود.
3
1
1403/5/21
دقیقااا همینطوره خیلی کتاب متفاوت و دلنشینیه :") اوهوم درسته، انگار کتاب "برادر من تویی" سعی کرده بود قدرت و اقتدار شخصیت حضرت رو بیشتر نشون بده؛ اما "ماه به روایت آه" رفته بود سراغ اون لطافت خاص و دوستداشتنی در شخصیت ایشون :)
0
Aylin𖧧
1403/4/30
0